کتابخانه عمومی کربلایی کاظم ساروقی



   جملات قصار امام خمینی در باب ایام الله دهه فجر و 22 بهمن



امام خمینی ,دهه فجر,ایام الله دهه فجر,٢٢بهمن

 

جملات قصار امام خمینی در باب ایام الله دهه فجر و 22 بهمن

پانزده خرداد مبدا نهضت اسلامى ایران است. واقعه پانزده خرداد ننگ بزرگى براى هیات حاکمه به بار آورد. این واقعه ‏فراموش شدنى نیست. باید پانزده خرداد و نوزده دى جاوید و زنده نگه داشته شود تا جلادى‏ شاه از خاطره‏ ها نرود، و نسلهاى آتیه جرایم شاهان سفاک را بدانند.

 من روز پانزدهم خرداد را براى همیشه عزاى عمومى اعلام مى‏ کنم. قیام پانزده خرداد اسطوره قدرت ستمشاهى را درهم شکست و افسانه ‏ها و افسونها را باطل کرد. اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه، در عاشوراى پانزده خرداد رقم خورد. ملت عظیم ایران لازم است‏ شکر نعمتهاى غیرمتناهى الهى را، در سالروز پانزده خرداد به جان و دل بجا آورد.

در حقیقت دستاورد نهضت ١٥ خرداد ٤٢، پیروى ٢٢ بهمن ٥٧ بود. هفده شهریور از ایام الله است. سالروز هفدهم شهریور که گزارشگر جنایات شاهنشاهى ضدانسانى و اسلامى است، واز ایام الله و نشانگر مقاومت و شجاعت و ایستادگى ملت در مقابل ستمگران وجنایتکاران است، در خاطره ملت مبارز ایران زنده است، و زنده خواهد بود.

خاطره تلخ ١٧ شهریور٥٧ و خاطره تلخ روزهاى بزرگى که بر امت گذشت، میوه شیرین سرنگونى کاخهاى استبداد و استکبار، و جایگزینى پرچم جمهورى عدل اسلامى را به بار آورد. ١٧ شهریور ٥٧ از ایام ‏الله است، که ملت ‏شریف ایران یاد آن را زنده نگه مى‏ دارد. من به نیابت‏ حضرت ولى عصر، امام زمان‏ع به همه مسلمانان جهان، مصیبت‏ چهارم شوال سال ٩٨ق. هفده شهریور را، خاصه به خانواده‏ هاى داغدار تسلیت‏ مى‏ گویم و در عین حال تبریک.

خدا شاهد است مصطفاى من تنها آن نبود که سالش نزدیک است، بلکه همه به‏ خاک و خون کشیده ‏هاى حادثه شوال، مصطفاى من بوده‏ اند. روز سیزده آبان، روز هجوم وحشیانه رژیم منحوس به دانشگاه و کشتار دسته ‏جمعى دانشجویان عزیز ماست. ملتى که پانزده خرداد روز خون و هفده شهریور روز نوید پیروزى خون،جمعه سیاه ‏روزى رژیم را با افتخار و پیروزى پشت ‏سر گذاشته است، از این‏ محاصرات اقتصادى و نظامى باک ندارد.

 آنان باک دارند که اقتصاد را زیر بنا، و شکم‏ را قبله‏ گاه، در دنیا و مقصد و مقصود مى‏ دانند. درود بر عاشورا، دورد بر پانزده خرداد و ٢٢بهمن ، درود بر ایام الله و بر ملت‏ شریف ارزشمند ایران. درود بر بیست و دوم بهمن، یوم الله، و بر آفرینندگان آن. بیست و دوم بهمن باید سرمشق ما باشد در طول زندگى و براى نسلهاى آینده، که همه آنها ٢٢بهمن را که روز غلبه ایمان بر کفر و الله بر طاغوت و اسلام برکفر بود، باید حفظ کنند و بزرگ بشمارند.

روز ٢٢بهمن روزى بود که ارتش و ملت به هم پیوستند، و روزى بود که ارتش از طاغوت به الله برگشت و با تکبیر و پشتیبانى امت بر طاغوت غلبه کرد ؛ و این معنا باید سرمشق ما باشد در تمام زندگى. در ٢٢بهمن ثابت‏شد که ملتى یکپارچه، ملتى که مقصدشان یک مقصد الهى است نه مقصدشان یک مقصد مادى صرف، و ه

همشان با هم یکصدا هستند، داراى یک مقصد هستند، نمى‏ توانند بر این ملت غلبه کنند ؛ و دیدند که ملت غلبه کرد بر همه آنها. خدایا! تو بر ما منت نهادى و ما را مثل ٢٢بهمن بر دشمنان خودت پیروز کردى، و دست این ملت مظلوم را گرفتى و از سراشیبى سقوط و جهنم هر دو عالم، به قله بلند عنایات خود رساندى. هفده شهریور مکرر عاشورا، و میدان شهدا مکرر کربلا، و شهداى ما مکرر شهداى‏ کربلا، و مخالفان ملت ما مکرر یزید و وابستگان او هستند.


   شعر کودکانه 22بهمن



شعر 22بهمن برای کودکان دبستانی

شعر کودکانه 22بهمن

 

22بهمن


آی بچه ها بازی کنید            آی بچه ها شادی کنید

بیست و دومه بهمنه                   جشن تمام میهنه

جشن بزرگ انقلاب                مرگ و عزای دشمنه

بیست و دوم بهمن شده               آزادی ملت شده

روز شکوه و شادیه                   سرود ما آزادیه

میهن سراسر لاله شد        زنجیر ظلم صد پاره شد

گوییم دوباره یک صدا          مرگ بر تو باد ای آمریکا

 

شعر 22بهمن برای کودکان دبستانی

 

۲۲ بهمن ، ۲۲ بهمن


۲۲ بهمن ، ۲۲ بهمن

داره می رسه از راه


روز شکست دشمن
یادش بخیر بچه ها


یک وقتی توی ایران
ظلم و بدی به پا بود


شاهنشاه طاغوتی
دشمن خلق ما بود

ملت خوب ایران
بچه و پیر و جوان

به روی غم خندیدند
با دشمنا جنگیدند

رهبر ما خمینی
که روح اون شاد باشه

بنا کرد این انقلاب
که ایران آزاد باشه

ای این رهبر خوب ما
بمونه و بگیره ، انتقام از دشمنا

مرگ بر آمریکا
این دشمن خلق ما

مرگ بر انگلیس
اون بدتر از امریکا (1)

 


 تحقیق درمورد فرار شاه از ایران 26 دی فرار شاه

تحقیق درمورد فرار شاه از ایران 26 دی فرار شاه

تحقیق درمورد فرار شاه از ایران سی و نه سال پیش در 26 دی ماه سال 1357 محمدرضا شاه از ایران فرار کرد و به مصر گریخت در این مقاله به ماجرای فرار او از ایران و مسائل پیرامون آن چرداخته شده است

پس از شکست جمشید آموزگار، جعفر شریف امامی و ازهاری در اداره کشور و مهار کردن خشم و نفرت مردم نسبت به حکومت پهلوی، شاه آخرین تیر خود را رها کرد و سعی کرد با انتخاب یکی از اعضای جبهه ملی که به ظاهر از مخالفان شاه باشد، خشم مردم را فرو نشاند. به همین جهت شاپور بختیار به شرط گرفتن اختیارات کامل و خروج شاه از کشور بعد از رای اعتماد مجلس به دولت، نخست وزیری را پذیرفت.

سرانجام در روز 26 دی 1357 محمد رضا شاه مجبور شد ایران را به سمت کشور مصر ترک کند، و این در حالی بود که حتی نزدیک ترین حامیان و اربابانش هم از پذیرفتن او امتناع کردند.

فرح پهلوی درباره فرارشان چه گفت؟

جریان این فرار از زبان فرح دیبا همسر شاه که در آخرین روزهای حضور شاه در ایران در کنار او و همسفر او در خروج از کشور بوده است، اینچنین نقل شده است:

"عزیمت اشک آلوده محمدرضا و من در 26 دی ماه 1357 انجام شد. دخالت امریکا در امور داخلی ایران به اندازه ای رسیده بود که دیگر حتی ما را هم در جریان امور قرار نمی دادند، مثلا ژنرال رابرت هایزر مدتها بود به ایران آمده و فعالیت می کرد در حالی که ما اصلا اطلاع نداشتیم. وقتی محمدرضا فهمید ژنرال هایزر در تهران است بیشتر مشکوک شد و به من گفت: به محض اخذ رای اعتماد توسط بختیار کشور را ترک خواهیم کرد. ما در روزی که بختیار به مجلس رفته بود در فرودگاه بودیم و جریان مجلس را از طریق تلفن بی سیم گوش می کردیم."

در واقع محمدرضا شاه بعد از روی کار آمدن کارتر در سال 1977، درصدد جلب رضایت او برآمد. شاه در همان دیدار نخست با رییس جمهور جدید امریکا سر تسلیم فرود آورد و متعهد شد از افزایش قیمت نفت جلوگیری کند. در این مذاکرات، شاه جای هیچ گله و شکایتی برای امریکایی ها باقی نگذاشت، به طوری که در بازگشت اعتماد به نفس خود را باز یافته و بار دیگر با خیال راحت بر تخت سلطنت تکیه زده بود.

اما مشکلات اقتصادی، شدت یافتن مخالفت ها با حکومت پهلوی، به تدریج روند نهضتی ضد حکومت پادشاهی را در جامعه شدت داد که مهار آن روز به روز دشوارتر می شد.

نفس های آخر حکومت پهلوی

در این زمان آموزگار در کار خود فرو مانده و هویدا هم که به وزارت دربار منصوب شده بود، از هیچ گونه کارشکنی در کار دولت فروگذار نمی کرد که سرانجام با انتشار مقاله توهین آمیز نسبت به امام خمینی در رومه اطلاعات در 17 دی 1356، کاری ترین زهر خود را به حکومت آموزگار ریخت.

این مقاله به ابتکار هویدا تهیه و شاه بر انتشار آن صحه گذاشت و حتی لحن آن را تندتر کرد. سرانجام دولت آموزگار از کار بر کنار شد و شاه شریف امامی را که مهره انگلیسی ها بود روی کار اورد تا بتواند در کنار حمایت امریکا، رضایت انگلستان را نیز جلب نماید. انتخاب شریف امامی به نخست وزیری هم هیچ یک از انتظارات شاه را بر نیاورد.

اما عقب نشینی ناگهانی رژیم در برابر مخالفان و آزادی مطبوعات، به گسترش فعالیت های مخالف رژیم پهلوی شد از طرفی اقدام شتابزده رژیم در برقراری حکومت نظامی، فاجعه 17 شهریور میدان ژاله (شهدا) را آفرید. انعکاس جهانی این فاجعه رژیم را از اجرای مقررات حکومت نظامی بازداشت و تظاهرات و اعتصابات تازه ای را به دنبال آورد. تیراندازی به سوی دانشجویان و دانش آموزان در 13 آبان 1357 در دانشگاه تهران و کشته و زخمی شدن تعدادی از آن ها، تظاهرات بی سابقه ی 14 آبان را در تهران به دنبال داشت.

فرار شاه از ایران

گسترش موج اعتصابات، کشور را به حال فلج کامل در آورد و درآمد ارزی کشور به صفر رسید. تا جایی که شاه برای خروج از بن بستی که در آن گرفتار شده بود به رهبران جبهه ملی روی آورد و قبل از همه دکتر غلامحسین صدیقی را برای مقام نخست وزیری در نظر گرفت. دکتر صدیقی پس از یک هفته مطالعه و م، پاسخ ردّ داد تا اینکه شاه از شاپور بختیار دعوت کرد. بختیار این پیشنهاد را به شرط گرفتن اختیار کامل و خروج شاه از کشور بعد از رأی اعتماد مجلس به دولت پذیرفت. شاه ناگزیر، تمام شرایط را پذیرفت.

شاه پس از عدم موفقیت دولت نظامی ازهاری در برقراری نظم و آرامش و رفع اعتصاب ها که اقتصاد کشور را فلج کرده بود، راه دیگری جز خروج از کشور نداشت. تشریفات مربوط به خروج شاه خصوصی و غیررسمی بود. مشایعت کنندگان، نخست وزیر، رؤسای مجلسین، وزیر دربار، رییس ستاد ارتش و گروهی از مقامات وابسته به دربار بودند. فرودگاه مهرآباد در محاصره یگان های گارد شاهنشاهی بود. در ساعت یازده و نیم صبح، شاه و همسرش، با یک هلیکوپتر وارد فرودگاه شدند.

خسته نباشید جناب شاه!

شاه در مصاحبه کوتاهی به خبرنگاران گفت: مدتی است احساس خستگی می کنم و احتیاج به استراحت دارم. ضمناً گفته بودم پس از این که خیالم راحت شود و دولت مستقر گردد، به مسافرت خواهم رفت. این سفر اکنون آغاز می شود و تهران را به سوی آسوان در مصر ترک می کنم. امروز با رأی مجلس شورای ملی که پس از رأی سنا داده شد، امیدوارم که دولت بتواند هم به جبران گذشته و هم در پایه گذاری آینده موفق شود.»

در آخرین روزها همسر شاه یعنی فرح کوشید تا موافقت شاه را به استعفا از مقام سلطنت و تفویض مقام نیابت سلطنت به او، طبق قانون اساسی جلب نماید. اما شاه نپذیرفت و گفت این کار مشکلی را حل نخواهد کرد. سرانجام شاه روز 26 دی 1357، فرار را بر قرار ترجیح داد. از اعضای خانواده ی سلطنتی تنها فرح مانده بود که او نیز همراه همسرش از ایران خارج شد.

فرح دیبا در خاطرات خود اینچنین آورده است: "محمدرضا از آن که مجبور به ترک وطن شده بود به شدت متاثر و ناراحت بود ساعت از یک بعد از ظهر گذشته بود که ما در میان بدرقه دکتر شاهپور بختیار (نخست وزیر) دکتر جواد سعید (رئیس مجلس شورای ملی) دکتر علی قلی اردلان (وزیر دربار) و فرماندهان عالی رتبه ارتش و گروهی از رجال و شخصیت های مملکتی فرودگاه مهر آباد تهران را ترک گفتیم. "

او ادامه می دهد: "محمدرضا در گفتگوی کوتاهی که پای پلکان هواپیما با خبرنگاران انجام داد گفت: برای چند روز استراحت به اسوان (مصر) می رود او اضافه کرد همان طور که در موقع تشکیل این دولت گفته بودم مدتی است که احساس خستگی می کنم و احتیاج به استراحت دارم ضمنا گفته بودم بعد از این که خیال ما راحت شود و دولت مستقر شود به مسافرت خواهم رفت و این سفر اکنون آغاز می شود. امروز با رای مجلس شورای ملی که پس از سنا داده شد امیدوارم که دولت بتواند هم در جبران گذشته و هم در قانون گذاری آینده موفق شود و برای این کار ما مدتی به همکاری و حسن وطن پرستی به معنای اشد کلمه احتیاج داریم سخن دیگری غیر از حفظ مملکت و انجام وظیفه بر اساس میهن پرستی ندارم"

شاه در رفت

فرح در بخش دیگری از خاطراتش می گوید: "محمدرضا بیم آن را داشت که ما به سرنوشت ژنرال داوود خان رئیس دولت افغانستان ـ که به اتفاق تمام اعضای خانواده اش اعدام شد ـ دچار شویم. خوشبختانه محمدرضا با پیش بینی درست از ماه ها قبل همه اعضای خانواده دیبا و پهلوی را به خارج فرستاده بود فرزندانم در امریکا بودند بیشتر اعضای خانواده محمدرضا هم به جز والاحضرت شمس و شوهرش در امریکا بودند و جایشان امن بود. اما من و محمدرضا ماه ها بود از وحشت این که به دست انقلابیون بیفتیم خواب راحت نداشتیم".

و این چنین شد که ساعت حدود چهار بعد از ظهر رومه های اطلاعات و کیهان با تیتر "شاه رفت" منتشر شدند. تیتر رومه ها از همیشه درشت تر بود. مردم رومه ها را بر سر، دست گرفته بودند و به یکدیگر نشان می دادند. برخی بین کلمه "شاه" و "رفت" ابرو باز کرده، با دست کلمه "در" را اضافه کرده بودند. در نتیجه تیتر رومه ها به صورت " شاه در رفت" خوانده می شد.


                    

نهج الحیاة یا فرهنگ سخنان فاطمه(س)


نهج الحیاة، یا فرهنگ سخنان فاطمه (س)، کتابی است که راه و رسم زندگی را از سخنان حضرت زهرا(ع) استنباط می‌کند. این کتاب در سال ۱۳۷۲ش توسط محمد دشتی و جمعی از پژوهشگران مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین (ع) و با حمایت اقتصادی بنیاد فرهنگی امام رضا (ع)، پس از شش سال کار به چاپ رسید.


به گزارش خبرنگار

پایگاه تخصصی مسجد، نهج الحیاة، یا فرهنگ سخنان فاطمه (س)، کتابی است که راه و رسم زندگی را از سخنان حضرت زهرا(ع) استنباط می‌کند. این کتاب در سال ۱۳۷۲ش توسط محمد دشتی و جمعی از پژوهشگران مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین (ع) و با حمایت اقتصادی بنیاد فرهنگی امام رضا (ع)، پس از شش سال کار به چاپ رسید و در زمان کوتاهی، چند نوبت تجدید چاپ شد. نویسندگان دنبال آن بودند تا کتابی مانند نهج البلاغه تدوین کنند. نقدهایی نیز بر این کتاب وارد شده است.

مرحوم محمد دشتی همان کسی است که نهج البلاغه با تحقیقات ایشان به دوره جدیدی از استفاده و استقبال وارد شد؛ تا جائیکه رهبر انقلاب مرحوم دشتی را و تحقیقات دقیقش را ستوده و آن را به عنوان الگویی بی‌نظیر معرفی فرمودند. او با حفظ سیاق مرحوم سید رضی مدون نهج البلاغه، اقدام به تدوین کتابی از بیانات و احادیث حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نموده است.

 

محمد دشتی در مقدمه کتاب خود نوشته است:

بنام آنکه پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله را کوثر عطا فرمود از سالهای 65 تا 72 که کار استخراج سخنان حضرت زهرا علیهاالسلام » را برای رهنمونی بانوان مسلمان که در جستجوی الگوی کامل زندگی بودند، آغاز کردیم، و گوهرهای درخشنده کوثر قرآن را از لابلای صدها کتاب گرد می‌آوردیم و گل‌های همیشه معطر بوستان فاطمی‌ را می‌بوئیدیم. نمی‌دانستیم که عطر کلمات بزرگ بانوی جهانیان در فرصت کوتاهی جان و جهان را این گونه معطر می‌سازد، و با این سرعت از مرزهای خاکی ما می‌گذرد، و همه مرزها را در می‌نوردد، و نسیم دل انگیز آن در فضای دورترین کشورهای اسلامی‌ وزیدن آغاز کرده روح و روان مسلمانان جهان را شاداب می‌کند. و نامه‌های فراوانی از کشورهای اروپایی و افریقایی و آسیایی، هند و پاکستان به طرف ما سرازیر می‌شود. که در تمام نمایشگاه‌های داخل و خارج حضور فعال می‌یابد. که پیرمردی با پیمودن 400 کیلومتر راه در : کشور هند خود را به خانه فرهنگی جمهوری اسلامی ایران رسانده، با گریه می‌گوید: یک جلد نهجالحیاة» به من بدهید، زیرا ما فقط نامی ‌از حضرت فاطمه علیهاالسلام شنیده بودیم و نمی‌دانستیم که فرهنگ سخنان او، موجود است.

باور نمی‌کردیم که فرهنگ سخنان حضرت فاطمه علیهاالسلام تنها در مدت 3 سال 13 بار چاپ و منتشر می‌شود. (آن هم بدون امکانات نشر و توزیع مناسب) و در همین فرصت کوتاه برای ارزیابی مفاهیم وحی گونه اش، سمینارها برگزار می‌گردد، و مسابقات فرهنگی تحقق می‌یابد. و باور کرده‌ایم که با داشتن منابع روائی، و آثار ارزنده اهل‌بیت پیامبر صلی الله علیه و آله نباید از تهاجم فرهنگی دشمن بهراسیم اگر بیدار شویم، و به ارزش‌های خویش بازگردیم اگر به گونه‌ای شایسته این فرهنگ غنی را شناخته و به جهانیان بشناسانیم اگر مصداق این شعر نباشیم که آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد » پس از انتشار فرهنگ سخنان حضرت:

فاطمه علیهاالسلام، رهنمودهای فراوان و پیشنهادهای ارزشمندی به دست ما رسید که اصلاح و بازنگری بایسته‌ای را می‌طلبید مانند:

الف- تغییر کیفی عبارات فارسی و عربی

ب- ادبیات متن کتاب

ج- اصلاح و کنترل پاورقی در سراسر کتاب

د- کنترل اعراب متن‌ عربی

ه- کنترل مجدد آدرسها و مدارک و اسناد احادیث در پاورقی کتاب

و- اصلاح ترجمهها امیدواریم با ویژگیهای یاد شده دراین چاپ (هفدهم)،

به بخشی از خواسته‌های علاقه‌مندان پاسخ داده، و رضایت اول شهید خط ولایت را جلب کرده باشیم. انشاء الله

قم- مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیهالسلام محمد دشتی - زمستان 76

 

ویژگی‌های کتاب

برخی از ویژگی‌های کتاب نهج الحیاة که در این کتاب ذکر شده،‌ عبارتند از:

الگوهای اصیل: هدف اصلی این کتاب، معرفی الگوهای اصیل و ارزش‌های ناب اسلامی به ن و نسل جوان معاصر دانسته شده است تا آشنایی با زندگی و گفتارهای حضرت زهرا (س)، بتوانند بایدها و نبایدها را دریابند.

آسان‌سازی تحقیق: در این کتاب، راویان و محدثان روایت‌های مختلف به طور کامل ثبت شده تا برای اهل تحقیق قابل استفاده باشد. علاوه بر این، برای تشخیص صحت احادیث، از روش‌های مرسوم در حوزه‌های علمیه که جرح و تعدیل خوانده می‌شود، استفاده شده است.

توضیحات حاشیه‌ای: قبل از آوردن یک حدیث، در چند خط، علت صدور، مکان و زمان روایت و هدف حضرت زهرا (س) بیان شده تا مطالعه‌کننده به آسانى بتواند با اهداف ى و عقیدتى وی آشنا شود. چنانکه نویسندگان گفته‌اند، در این بخش از روش شهید مطهرى در کتاب داستان راستان استفاده شده است.

 


۱۱ راه برای کتاب‌خوان شدن

کتاب راهی است برای آموختن و شناخت محیط، هر چه آمار مطالعه کشوری بیشتر باشد درصد توان اقتصادی، ی، فرهنگی و حتی نظامی آن کشور نیز بیشتر می شود و این ما را بر آن می دارد تا بکوشیم درصد مطالعه خودمان را زیاد کنیم راه ها و روشهای گوناگونی برای رسیدن به این مقصود وجود دارد، در این گزارش سعی شده به نحوی درست کتاب خوانی هر چند مختصر اما مفید، بپردازد.


سرویس سبک زندگی فردا؛ بشیر قلی زاده سرچشمه: هر چه آمار مطالعه کشوری بیشتر باشد درصد توان اقتصادی، ی، فرهنگی و حتی نظامی آن کشور نیز بیشتر می شود و این ما را بر آن می دارد تا بکوشیم درصد مطالعه خودمان را زیاد کنیم راه ها و روشهای گوناگونی برای رسیدن به مقصود وجود دارد، در این گزارش سعی شده به نحوی درست کتاب خوانی هر چند مختصر اما مفید، بپردازد.

ترفند هایی برای ترغیب شما به کتاب خواندن کنند


هرگز بدون کتاب از خانه خارج نشوید

اگر آدمی نیستید که راحت کتاب دستتان بگیرید و بخوانید. در مرحله اول همیشه یک کتاب همراه خود داشته باشید و هرکجا که می‌روید با خود ببرید. حالا اگه اهل کیف دست گرفتن هم نباشید، سخت‌تر می‌شود.  برای حل این مشکل البته با وفاداری به (کتاب واقعی) ما استفاده از کتابخوان الکترونیکی و برنامه های مرتبط با آن را پیشنهاد می‌کنیم. مزیت استفاده از کتاب‌خوان‌های مجازی در دسترس بودن تعداد زیادی کتاب است بدون زحمت حمل‌شان البته. 

ترفند هایی برای ترغیب شما به کتاب خواندن کنند


پیگیر کتاب خواندن خود باشید

فرض کنید قرار است در یک ماراتن شرکت کنید. حتما برنامه ریزی می‌کنید که چطور می‌توانید انرژی خود را ذخیره کنید. زمان پیاده‌روی‌هایتان را محاسبه می‌کنید و برای پیشرفت از همین اطلاعات کمک می‌گیرید. 

با دوستان‌تان یک ماراتن کتاب‌خوانی راه بیندازید و عادات مطالعه و پیشرفت های خود را در خواندن کتاب به اشتراک بگذارید. شما می توانید  این پیشرفت‌هایتان را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارید. همین ماراتن کتاب‌خوانی می‌تواند انگیزه لازم برای کتاب خواندن را در شما به وجود آورد. این تجربیات به شما کمک می‌کند که در مطالعات بعدی یک راه سریع‌تر و آسان‌تر در پیش بگیرید.
 

ترفند هایی برای ترغیب شما به کتاب خواندن کنند

با دوستان‌تان یک باشگاه کتاب راه بیاندازید

یک باشگاه کتاب راه بیاندازید و در زمان مشخص همه‌تان یک کتاب مشخص را بخوانید، بعد درباره‌ همان کتاب صحبت کنید. اگر شما یک مهلت تعیین شده برای اتمام کتاب داشته باشید، می‌توانید مطمئن باشید که زمان لازم برای خواندن آن کتاب را در بین روز و شب‌هایتان پیدا می‌کنید. مگر آنکه برایتان مهم نباشد که کتاب نخوانده به جلسه‌ها بروید و در بحث شرکت کنید بدون اینکه بدانید درباره چه موضوعی صحبت می‌شود.
اما سعی کنید چنین آدمی نباشید و اگر کتابی را در زمان مشخص تمام نکردید خودتان را مواخذه کنید.

باشگاه کتاب، ایده‌ی فوق العاده‌ایست، سرگرم کننده و جذاب است و علاوه بر کتاب خوانی، بحث های مفیدی در آن می‌شود و با خواندن هر کتاب به طور طبیعی شما ترغیب به خواندن کتاب‌های بیشتر می‌شوید، تجربه شما را بالا می‌برد و حتی باعث رشد مغزتان می‌شود . 

کتابی را که دوست دارید، بخوانید

زندگی خیلی کوتاه‌تر از آن است که دقایقش را اینطور هدر دهید. اگر کتابی را شروع کردید که حس می‌کنید ارزش خواندن ندارد، یا از آن کتاب لذت نمی‌برید، هیچ ایرادی ندارد، نیمه‌کاره رهایش کنید. مگر سریالی که یکی دو قسمت اول آن بد باشد را تا انتها می‌بینید؟ ( اگر چنین سریالی را هم تا انتها می‌بینید، پس شما مبتلا به خودآزاری هستید)‌. چرا در مورد کتاب متفاوت برخورد می‌کنید؟ 
 
هروقت و هرجایی که شد، چند صفحه کتاب بخوانید

زمان‌های زیادی در روز وجود دارد که جان می‌دهند برای خواندن یک تکه روایت کوتاه و زیبا. یک روز به زمان‌هایی که برای خواندن چند صفحه کتاب به کار می‌‌آیند دقت کنید، حتما تعجب می‌کنید. 

ترفند هایی برای ترغیب شما به کتاب خواندن کنند

موقع ورزش کردن کتاب بخوانید

اگر با تردمیل یا دوچرخه ثابت ورزش می‌کنید. می‌توانید از کتاب صوتی استفاده کنید و همچنین این کتاب می‌تواند یک همدم بسیار خوب برای پیاده روی‌های طولانی‌تان باشد.


ترفند هایی برای ترغیب شما به کتاب خواندن کنند


با کتاب‌خوان‌ها رابطه نزدیک پیدا کنید

آن‌هایی که عاشق کتاب هستند سعی می‌کنند با بقیه آدم‌ها اتصال کتابی پیدا کنند، مثلا به دیگران کتاب توصیه کنند. و اغلب هم از کتاب‌خانه خودشان، کتاب قرض می‌دهند. طبیعی هم هست که وقتی موضوعی باعث حس خوبی در شما می‌شود، بخواهید این حس خوب را به دیگران انتقال دهید و آن‌ها را در خوشی‌تان شریک کنید. 

وقتی رابطه نزدیک با همچین کسانی پیدا می‌کنید، میل شما هم به خواندن افزایش پیدا می‌کند. و آن‌ها شما را تشویق می‌کنند به کتاب خواندن زیاد. هنوز کتاب‌تان تمام نشده یک کتاب دیگر برای شما آماده دارند. شاید به این خاطر که دوست دارند درباره کتاب‌هایی که خوانده‌اند با شما صحبت کنند بدون آنکه داستان را لو بدهند. 

کتاب خواندن قبل از خواب  

سعی کنید قبل از خواب کتاب بخوانید . این یک راه عالی برای پایان دادن به روز است و راهی موثر برای آرامش قبل از خواب. اگر به این کار ‌عادت کنید بسیار برای شما لذت بخش خواهد بود. 

دسته بندی کتاب‌های خوانده شده  

با بررسی کتاب‌های خوانده شده می‌توانید میانگین مطالعه خود را بدست بیاورید و برنامه ریزی جدیدی را برای بهبود مطالعه‌تان داشته باشید. 

یافتن یک مکان آرام برای کتابخوانی
 
می‌توانید برای خواندن کتاب، به کتابخانه بروید. اگر نشد یک اتاق آرام  و بی ‌سر و صدا پیدا کنید اینگونه مکان‌ها به شما  کمک می‌کنند تا کتابی را که در حال خواندن هستید بهتر درک کنید. 

ترفند هایی برای ترغیب شما به کتاب خواندن کنند

 
کتابخوانی در مکان شلوغ

 اگر شما در جایی خیلی شلوغ، مثل مترو مطالعه می‌کنید و حواستان پرت می‌شود از هدفون استفاده کنید. منوط بر اینکه موسیقی‌تان تحریک آمیز و نشاط آور نباشد ترجیحا صدای باران ،امواج اقیانوس یا هر صدای سفید دیگر که کمتر از محیط اطراف حواستان را پرت می‌کند. این کار به شما کمک می‌کند تا تمرکز بیشتری برای کتاب خواندن داشته باشید. 



 مهارت های لازم برای صحیح درس خواندن

برای این که یک روش صحیح درس خواندن داشته باشیم، ابتدا باید چند مهارت مهم و پایه ای را بیاموزیم.

مهارت گوش دادن: شما حرف ‌ها و صداها را می‌شنوید، اما معنایش این نیست که آنها را درک می‌کنید. اگر بخواهید گوش بدهید، موضوع فرق می‌کند. هرچه با دقت‌ تر گوش دهید، بیشتر موضوع را درک می‌کنید. به جرات می‌توان گفت که ناتوانی و ضعف در گوش دادن، علت بسیاری از مشکلات ارتباطی و یادگیری است.

مهارت پرسیدن: پرسش ‌های شما نشان‌دهنده دقت، ظرافت، نکته ‌سنجی و مهارتتان در یادگیری است. پس از سوال پرسیدن نترسید و به موقع و بجا سوال بپرسید.

مهارت یادداشت ‌برداری: یادداشت‌ برداری مهارتی است که به درک بهتر مطلب و تکمیل دانسته‌ ها کمک می‌کند و با جزوه ‌نویسی فرق دارد. در واقع یادداشت ‌برداری به معنای انتخاب و ثبت نکات کلیدی و مهم است.

مهارت خلاصه ‌نویسی: خلاصه به معنای مرور مطلبی که خوانده‌اید. در واقع بیان مجددی از نکات اصلی به زبان خود شما است. یک خلاصه نه ‌تنها باید شامل نکات اصلی باشد، بلکه باید بیان‌ کننده روابط میان نکات اصلی هم باشد. خلاصه باید از انسجام مناسبی برخوردار باشد، یعنی ارتباط منطقی بین جمله ‌ها وجود داشته باشد و به زبان خود فرد نوشته شود.

 

اصول مطالعه موثر برای صحیح درس خواندن

برای آنکه یک روش صحیح درس خواندن داشته باشید، ابتدا باید اصولی را با دقت اجرا کنید. زیرا فقط با رعایت این اصول می‌توانید بهتر بیاموزید و از وقت خود حداکثر استفاده را ببرید. برخی از این اصول عبارتند از:

تعیین هدف: شما باید قبل از مطالعه برای خودتان هدفی را مشخص کنید، به این معنی که این درس را به چه منظوری می‌خواهید مطالعه کنید، آیا فقط نکته ‌های اصلی درس را می‌خواهید یا قصد دارید همه مطالب کتاب را بفهمید.

تعیین مدت زمان مطالعه: باید معلوم کنید چه مقدار زمان می‌خواهید صرف مطالعه کنید. تعیین زمان و مقدار مطالعه به فرد آرامش می‌دهد و این آرامش موجب افزایش میزان یادگیری و سرعت مطالعه می‌شود.

مطالعه فعالانه داشته باشید: دانش‌آموزی که به منظور یادگیری و به صورت هدفدار مطالعه می‌کند، برای یادگیری بهتر باید مطالعه فعال داشته باشد. شما می‌توانید با خلاصه‌ برداری، حل تمرین، علامت‌گذاری و گزینش نکته ‌های مهم، مطالعه خودتان را فعال کنید.

جدیت داشته باشید: وقتی تصمیم به مطالعه می‌گیرید، فورا شروع کنید و اجازه ندهید افکار مزاحم مانع شما شود.

به خودتان استراحت دهید: برای داشتن یک مطالعه مفید و به منظور داشتن درک بهتر مطالب باید پس از حدود 45 دقیقه مطالعه به خود استراحت کوتاهی (15 ـ 10 دقیقه) بدهید.

 

روش پس‌ ختام 

یکی از بهترین و موثرترین روش‌های صحیح درس خواندن روش (پس‌ ختام) است که شامل شش مرحله می باشد. این مراحل عبارتند از:

(پ) پیش‌خوانی:

اگر می‌خواهید مطالب یک کتاب یا فصلی از یک کتاب را یاد بگیرید، ابتدا به سرعت تمام آن فصل را یک بار از نظر بگذرانید تا یک برداشت کلی از موضوع ‌ها و مفاهیم آن فصل به دست بیاورید. مرحله پیش‌خوانی به شما کمک می‌کند که علاوه بر یک آشنایی مقدماتی با موضوع، نکات اصلی و فرعی را تا حد بسیار زیادی تشخیص دهید.

(س) سوال کردن:

بعد از پشت سر گذاشتن مرحله پیش‌خوانی و آشنایی کلی با مطالب، سعی کنید در رابطه با موضوع مطالعه سوال‌هایی را طرح کنید. سوال‌گذاری ممکن است وقت شما را بگیرد و کمی مشکل باشد، ولی به طور چشمگیری تمرکز حواس، دقت و سرعت عمل شما را افزایش می‌ دهد و موجب سهولت یادگیری شما می‌شود.

(خ) خواندن:

همه ما وقتی درس می‌خوانیم، منظورمان این است که درس را یاد بگیریم، بفهمیم، حفظ کنیم و به خاطر بسپاریم، برای همین سعی می‌کنیم خط به خط کتاب و جزوه را بخوانیم، حفظ کرده و در ذهن خود تکرار کنیم. در حالی که هدف از مرحله خواندن یادگیری و به خاطر سپردن مطالب نیست. هدف از مرحله خواندن فقط فهمیدن و انتقال اطلاعات از کتاب به یادداشت ‌است.

(ت) تفکر:

سعی کنید هنگام خواندن در مورد مطالب و مثال‌ ها فکر کنید و از مطالب تصویرسازی ذهنی داشته باشید.

(آ) از حفظ گفتن:

پس از پشت سر گذاشتن دو مرحله قبل یعنی خواندن و تفکر سعی کنید مطالب مهم آن را برای خودتان بازگو کنید. مطالب مطالعه شده را به زبان خودتان و آن ‌طور که راحت‌ تر هستید، بازگو کنید. از حفظ گفتن به شما کمک می‌کند بخش ‌هایی را که خوب یاد نگرفته‌ اید، تشخیص دهید و آنها را از نو بخوانید.

(م) مرور کردن:

وقتی تمام فصل‌ ها را خواندید، در فاصله‌ های مناسب مطالب مطالعه شده را مرور کنید. مهمترین قسمت مطالعه که سبب ثبت اطلاعات در لایه ‌های زیرین ذهن می‌شود و جلوی فراموشی را می‌گیرد، مرور کردن است.

 

تمرکز حواس داشته باشید

تمرکز حواس یعنی به حداقل رساندن عوامل

حواس‌پرتی. شاید بتوان گفت مطالعه، جدی ‌ترین فعالیتی است که تمرکز در آن نقش اساسی و محوری دارد. شاید بارها حین مطالعه متوجه شده‌اید که فقط چشمانتان از روی عادت روی کلمات و خطوط می‌دود، بدون آن‌ که حواستان به آن باشد. این موضوع ممکن است شما را خسته و کسل کرده و وقت زیادی را از شما بگیرد. برای کسب

مهارت تمرکز کلیک کنید.

 

راهکارهایی برای افزایش و تقویت تمرکز

کنترل اضطراب:

اضطراب به خودی خود بد نیست. از نظر روان‌شناسی، وجود میزانی از اضطراب برای تحریک انگیزه‌ ها لازم است. مشکل زمانی شروع می‌شود که شدت اضطراب افزایش یابد. اضطراب زیاد نه فقط کمکی به یادگیری و موفقیت نمی‌کند، بلکه مانعی برای آن محسوب می‌شود. برای کنترل و

درمان اضطراب و استرس کلیک کنید.

تقویت روانی:

می‌توانید روش‌ هایی را برای تقویت روانی و افزایش روحیه پیدا کنید. روحیه جسارت و جرات را در خود تقویت کنید، امیدوار و بااراده باشید تا میزان تسلط‌ شما افزایش یابد.

کنترل افکار مزاحم:

بین موانع تمرکز حواس، افکار مزاحم نقش مهم ‌تری دارند. معمولا این افکار منشأ ذهنی و درونی دارند که باید از آن دوری کرده و آنها را کنترل کرد. این عوامل شامل یادآوری خاطرات تلخ و شیرین یا غوطه ‌ور شدن در تخیلات یا مواردی مثل احساس درد، رنج، غم و غصه، نگرانی، گرسنگی و تشنگی یا سردی و گرمی، ترس، خشم و شادی، سردرد و. است. برای

رهایی از افکار منفی و مزاحم کلیک کنید.

 

نکات مهم برای درست درس خواندن

برخی از شیوه‌ها و نکات موثر برای مطالعه که به یادگیری بهتر می انجامد عبارتند از:

  1. پیش از شزوع برنامه ریزی داشته و مشخص کنید چه مباحثی را می خواهید بخوانید.
  2. سعی کنید در فواصل زمانی کوتاه اما پیوسته درس بخوانید.
  3. مکان مطالعه و درس خواندن را به صورت متناوب تغییر دهید.
  4. با صدای بلند بخوانید، گویی برای خود در حال تدریس هستید.
  5. مطالعه گروهی و انجام تکالیف به صورت گروهی، مثل رفتن به کتابخانه و تبادل نظر در یافتن پاسخ درست در افزایش انگیزه و آمادگی بسیار موثر است.
  6. از فلش کارت‌های مرتبط استفاده کنید.
  7. از خودتان امتحان بگیرید.
  8. مبحثی را بر اساس سلیقه حذف نکنید، هر قسمت از درس اهمیت خود را دارد.
  9. استراحت و خواب کافی را فراموش نکنید.
  10. خود را غرق جزوه‌ها و منابع درسی متعدد نکنید.
  11. منظم باشید.

انقلاب اسلامی ایران به دلیل داشتن ماهیّت اسلامی ، مردمی و انقلابی از مهمترین رخدادهای قرن بیستم بود که با زحمات بسیار و ریخته شدن خون های بسیار به ثمر رسید و مطمئناً برای حفظ آن بیش از آنچه برای به دست آمدن آن هزینه کرده ایم، باید تلاش کنیم.

بنابراین قبل از هر چیز در این راه باید به شناسایی چالش ها و آفات انقلاب پرداخته ودر صدد حل وفصل آن برآییم و حتی چالش های فرا رو را به فرصت تبدیل کرد.

در غیر این صورت انقلاب از درون تهی خواهد شد. اسلام خواهد ماند و لی تنها نام او، مردم باشند ولی مشغول کارهای دیگر، رهبران باشند ولی اخلاق وسیرة آنها مانند خلفایی خواهند شد که ادعای امیرالمومنین داشتند.

چالش ها را می توان در سه گروه زیر تقسیم بندی کرد.

ا لف چالش های بین ا لمللی

ب چالش های منطقه ای

ج چالش های داخلی

الف چالش های بین ا لمللی

1- جهانی شدن ت، اقتصاد، فرهنگ وارتباطات

2- بحران های زیست محیطی و جمعیتی

3- بحران معنویت واخلاق

4- گسترش ناتو به سمت شرق

5- هژمونی طلبی آمریکا و تلاش برای ایجاد نظام تک قطبی

6- اختلاف سطوح منافع در میان کشورهای صادر کننده نفت

7- گسترش سازمان تجارت جهانی

8- بحران جهانی انرژی

9- مشکل مربوط به کنترل فن آوریهای پیشرفت

ب- چالش های منطقه ای

1- اسراییل کانون بحران ساز در منطقه

2- ابهام در وضعیت رژیم حقوقی خزر

3- بحرانهای نظامی در عراق،چچن،قره باغ،افغانستان

4- اختلافات مرزی با امارات

5- وضعیت نه جنگ ونه صلح با عراق

6- بحران آب در خاورمیانه

ج- چالش های داخلی

1- ترکیب جمعیتی جوان

2- بحران اشتغال و تورم

3- بحران سرمایه گذاری

4- اقتصاد وابسته به نفت

5- برخورد وتضاد جریانات عمده ی

6- تهاجم فرهنگی

7- مواد مخدر و ایدز

8- مهاجرت استعدادها به خارج از کشور

9- تبعات ناشی از تنش در روابط ایران و آمریکا

و به طور کلی آسیب های اجتماعی، ی و اقتصادی

برخی از مشکلات ذکر شده در سه دهه قبلی انقلاب نیز وجود داشته و همچنان نیز ادامه داشته و برخی از چالش ها نیز مختص دهه چهارم است

در میان چالش های داخلی به بررسی آسیب های اجتماعی واقتصادی می پردازیم:

آسیب های اجتماعی

طبق تعریف آسیب های اجتماعی، پدیده به رفتار و منش افراد و گروه هایی از جامعه اطلاق می شود که جامعه را از حرکت طبیعی، سالم و توام با رضایتمندی آن خارج ساخته رفتار جمعی را دچار اختلال می کنند .طلاق، اعتیاد، دختران فراری، خودکشی و. از جمله آسیب های اجتماعی هستند.

موضوعات اجتماعی از آن رو مهم تلقی می شوند که فرا گیری و گستره آن گروه های تخصصی را در می نوردد و همچون موجودی سیال در میان افراد مختلف جامعه به حرکت در می آید . چنانچه این مشکل در مراحل ابتدایی کنترل و حل شوند، هرینه های آن کمتر خواهد بود، ولی در غیر این صورت برای مقابله با این چالش می بایست هزینه های گزافی را پرداخت کنیم.

برای مقابله با آسیب های اجتماعی می بایست به شناسایی و حل بسترهای آن بپردازیم که می توان به عللی چون فقر،بیکاری، مها جرت روستاییان به شهرها ، بی عدالتی ها ی اجتماعی، فاصله طبقاتی، اعتیاد و…. می توان اشاره کرد.

همان طور که اشاره شد آسیب های اجتماعی متفاوتی در جامعه ما وجود دارد که البته نباید با نگاهی بد بینانه و تصویر نمودن چهره ای سیاه و تاریک به تحلیل اوضاع نشست، بلکه تاکید ما بر این است که خصوصیات بارزآسیب های اجتماعی این است که از حالت ساده به سمت پیچیده در حال حرکت است.

آسیب های مالی و اقتصادی

الف: اقتصاد تک محصولی

صادرات بسیاری از کشورهای جهان سوم و در حال تو سعه مانند ایران در یک یا دو کالا خلاصه شده است .این تمر کز کشور را آسیب پذیر می کند؛ اول این که کشور در تامین نیازهای داخلی با مشکلات زیادی مواجه می شود. دوم این که تسلط یک بخش معمولا انزوای دیگر بخش های اقتصادی و تداوم عقب ماندگی آن بخش ها را به دنبال دارد سوم اینکه معمولاً این بخش ها در اختیار دولت است و این ویژگی های خاصی رابه دولت این کشورها می دهد.

ب:فساد مالی

فساد دارای معانی مختلفی است، اما عموماً به معنی سوءاستفاده ازموقعیت شغلی خود برای منافع شخصی یا برای هدفی غیرمجاز به کارمی رود که فساد مالی واقتصادی یکی از انواع فسادی است که جامعه کنونی بشدت رنج از علل به وجود آمدن این نوع فساد می برد.

1- بی ثباتی وضعیت اقتصادی جامعه

بی ثباتی وضعیت اقتصادی جامعه به افزایش نیاز برای پولدار شدن می انجامد و انسان برای تامین آینده خود، نیاز به بیشتر پولدار شدن دارد، از سویی به علت بیکاری بسیار بالا و عدم وجود امنیت شغلی سعی می کنند آینده خود و فرزندانشان را تامین کنند.

2- محدودیت ورود وخروج کالا

محدودیت ورود وخروج کالا و کنترل و سیطره کامل دولت، امکان بهره برداری از صادرات و واردات کالا را مهیا می کند. جامعه تشنه کالاهایی است که تولیدات داخلی برآورنده نیاز آنها نیست و محتاج واردات است و دولت نیز این اجازه را جز در موارد خاص نمی دهد و هر کس هم نمی تواند این اجازه را کسب کند.

تفاوت قیمت کالا در داخل و خارج بسیار زیاد است حال در جامعه ای که رابطه حاکم است، بسیاری با ایجاد ارتباط و پرداخت رشوه که مقدار کمی از آن سود کلان است امتیاز واردات و صادرات یک کالا را دریافت می کنند، بدون آن که واقعاً مراحل قانونی طی شده باشد.

3- وجود درآمدهای ناشی از نفت چه در مرحله فروش و چه در مرحله انتقال راه را برای فساد باز می کند.

چالش های منطقه ای و بین ا لمللی

در این بخش می بایست از نظر ت خارجی به چالش ها نگاهی افکند؛ چرا که دراین مورد اکثر چالش ها به نوعی جنبه ی داشته و می بایست از همین منظر نیز به چالش ها نگاه کرد .

ابهام در رژیم حقوقی دریای خزر

از مهم ترین چالش های فرا روی ما دردهة چهارم ابهام در رژیم حقوقی دریای خزر است.

دریای خزر به عنوان بزرگ ترین پهنة آبی داخلی، جهان که قرن ها در آرامش و انزوای جغرافیایی به سر می برد به یک باره به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ازانزوای تاریخی خود بیرون آمد.

وجود منابع نفت و گاز در دریای خزربه عنوان یکی از نقاط استراتژیکی جهان، باعث شده که کشورهای استقلال یافته چشم طمع به منابع ومنافع ملی ایران در خزر نمایند و دخالت کشورهای بیگانه همچون ایالا ت متحده آمریکا واسرائیل نیز در منطقه مزید بر علت شده است که امیدواریم مسئولین با درایت ضمن حفظ منافع ملّی ایران از بروز بحران های جدید در منطقه جلوگیری کنند .

سیطره طلبی آمریکا

از دیگر چالش های فرا روی دهة چهارم انقلاب اسلامی که در امتداد سه دهة قبل است هژ مونی طلبی آمریکاست.

آمریکا که تنها مانع خود را برای سلطه بر جهان ، اسلام ناب محمدی که ایران اسلامی پرچمدار آن است می داند، سعی در به چالش کشیدن انقلاب ودر نهایت فرو پاشی نظام مقدّس جمهوری اسلامی دارد ودر این راه از هیچ وسیله ای فروگذار نبوده و نخواهد بود و در این راه با به کارگیری طرح های زیر سعی در به چالش کشیدن نظام دارد :

1- محاصرة ی اقتصادی

یکی ازمهم ترین راه هایی که آمریکا جهت به چالش کشیدن انقلاب اسلامی به آن متوسل شده است، محاصره همه جانبه ی ،اقتصادی است. از سویی با نفوذ در کشورهایی مانند افغانستان، آذربایجان، ترکیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس سعی در ایجاد یک دیوار آاهنین به دور ایران و جلوگیری از صدور انقلاب است و از سویی با تیره کردن روابط کشورمان با همسایگان مان سعی در تنگ کردن حلقه فوق دارد.

2- اعمال فشارهای اقتصادی، تضعیف توان ملی ومنابع مالی

برنامه ریزی در جهت تضعیف توان ملی ومنابع مالی از دیگر تلاش های آمریکا در راستای به چالش کشیدن انقلاب اسلامی ایران است. تضعیف توان ملی ومنابع مالی ایران با تحریم های جیمی کارتر در سال 1980 آغاز شد واین اقدامات توسط رؤسای جمهور بعدی شدت یافت و با اجرای طرح داماتو به اوج خود رسید.

3- هدایت کشور به سمت توسعه نامتوازن

توسعه عبارت ازکلیه کنش هایی که به منظور سوق دادن جامعه به سوی تحقق مجموعه منظمی از زندگی جمعی و فردی، که در ارتباط با بعضی از ارزش ها، مطلوب تشخیص داده شده اند، صورت می گیرد به عبارت دیگر تو سعه به معنای تلاش یک جامعه برای ایجاد نوعی از تعادل که بر ارزش های همان جامعه مبتنی است، اما بسیاری از تغییراتی که عده ای دانسته یا ندانسته به تقلید از غرب در جامعه پیگیری می کنند به علت اینکه با بسیاری از فرهنگ های بنیادین و ارزش های بومی تناسب ندارد، بیش از آنکه تعادل اجتماعی را افزایش دهد به عدم تعادل و گسترش ناهماهنگی های اجتماعی، اقتصادی و ی می انجامد. از طرف دیگر با توجه به این که امنیت بستر توسعه است و میان امنیت ملی و توسعه رابطه مستقیم وجود دارد، توجه بیش از حد به یکی از ابعاد توسعه و غفلت از سایر ابعاد، در مولفه های مربوط به امنیت ملی خطر آفرین است و زمینه را برای کاهش امنیت ملی فراهم می آورد؛ همان طور که اتحاد جماهیر شوروی با تکیه یک جانبه بر توسعه نظامی وفن آوری های هسته ای و موشکی زمینه فرو پاشی خود را مهیا کرد و همین روند توسعه یک جانبه نیز هم اکنون انقلاب اسلامی ایران را تهدید می کند چرا که تاکید بر توسعه یک جانبه ی جامعه توجه مسئولین را از سایر مقوله های مهم جامعه مانند وضعیت معیشتی و اقتصادی منحرف می کند که این از دام هایی است که دشمنان انقلاب پهن کرده ا ند.

4- تشدید اختلافات داخلی

از دیگر چالش هایی که انقلاب را تهدید می کند، اختلافات درونی است که امکانات و هزینه های این کشور را بیهوده هدر می دهد. گسترش و دامن زدن به اختلاف سلایق وتبدیل کردن آن به مخصمات طولانی و فرسایشی، مدتی است که با شتاب فزاینده ای پیگیری می شود. تقسیم کردن گروه ها به موافق اصلاحات و مخالف اصلاحات، اتهام بستن نهادها به هم، تهدید یکدیگرهمگی از دام هایی است که آمریکا و ایادی آن پیگری می کنند و بسیاری از مسئولین در این دام افتاده اند و از نیازهای واقعی جامعه فاصله گرفته که این خود باعث گسترش سوء ظن و بدبینی مسئولین نسبت به هم و نیز مردم جامعه نسبت به حکومت گردیده است.

5- نفی کامل دستآوردهای گذشته و سیاه جلوه دادن وضعیت موجود

از دیگر آفاتی که انقلاب را تهدید می کند، نفی کامل دست آورهایی که به دست آمده است ودر عین حال سیاه جلوه دادن وضعیت موجود جامع از طریق بزرگنمایی مشکلات جامعه است.

پرداختن به تمامی جوانب و زوایای این بحث مجالی فراخ می طلبد که از حوصله این سطور خارج است و ما نیز بررسی آن را به فرصتی دیگر وامی گذاریم.


 تنگناها و چالش های پیش روی مطالعه و کتابخوانی در مدارس؛تبلور ترویج فرهنگ مطالعه برای دستیابی به غنی سازی خلاقیت، ابتکار و تفکر دانش آموزان


عادت به مطالعه در بین دانش آموزان یکی از معیارهای توسعه ی فرهنگی است. از این رو، برای دستیابی به این امر مهم، تشویق به مطالعه و ترویج این فرهنگ امری ضروری به نظر می رسد که اساساٌ هدف بالقوه از این کار پرورش و رشد دادن خلاقیت، ابتکار و تفکر انسانی است (سعادت آبادی نسب و مختاری، 1392). در این راستا، با عنایت به رهنمودهای مکرر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی که ضرورت انس هرچه بیشتر آحاد مردم ایران را با کتاب و کتابخوانی مورد تاکید قرار داده اند و در سال گذشته پس از بازدید از نمایشگاه بین المللی کتاب، فرمودند شایسته چنین جامعه ای است که مردم با کتاب مانوس باشند و خرید کتاب یکی از مخارج اصلی زندگی آن ها باشد و نیز کتاب را لازمه نیل به اهداف و آرزوهای جامعه ایرانی دانستند و از تمامی خانواده های ایرانی خواستند که فرزندان خود را به کتابخوانی تشویق کنند و با کاستن از هزینه های مربوط به خرید وسایل تجملاتی به خرید کتاب برای فرزندان خود اهمیت بیشتری دهند. درباره اهمیت مطالعه و کتابخوانی بررسی های مختلفی انجام شده است. یک نمونه بررسی در سال 1929 میلادی، نشان داد که افراد کتابخوان و اهل مطالعه، در مقایسه با افرادی که مطالعه نمی-کنند، دارای حس مسئولیت پذیری و مشارکت بیشتری هستند و در کارهای گروهی و اجتماعی فعالیت بیشتری دارند. همچنین، در سال 1945م، پژوهشی درباره مبارزات ی نشان داد که هر قدر افراد مطالعه بیشتری داشته باشند، فعالیت ی بیشتری خواهند داشت. مطالعه ی کلاسیک برنارد برلسون درباره ی کتابخانه های عمومی به سال 1949م، نشانگر وجود رابطه ی مثبت و معنی دار بین استفاده از کتابخانه ی عمومی و رهبری جامعه است (به نقل از سعادت آبادی و مختاری، 1392). از سوی دیگر، خانواده نخستین دنیای است که کودک وارد آن می شود. شخصیت کودک در تمامی زمینه ها با تأثر از خانواده شکل می گیرد، تک تک اعضای خانواده در شکل گیری و تکوین تصور کودک از دنیای اطراف و طرز تلقی و نگرش وی نسبت به مسایل و موضوعات نقش دارند. پس از این رو، نخستین عامل مؤثر در ایجاد عادت به مطالعه خانواده است. اگر خانواده ای عادت به مطالعه داشته باشند و کودک ببیند که آنان کتاب می خوانند او نیز به تأسی از آنها با کتاب و کتاب خوانی آشنا می شود و بدین ترتیب نخستین سنگ بنای مطالعه در کودک گذاشته می شود. پس در نتیجه هر قدر فقر فرهنگی و بی سوادی در خانواده – به ویژه در قشر ن- بیشتر باشد، گرایش به کتاب و مطالعه در جامعه کمتر است (م. عبدالحسن، 1379). آموزش و پرورش، نظام آموزشی و در رأس آنها مدرسه به عنوان دومین جایگاه تربیتی انسان است که کودک اصول و قواعد خواندن و نوشتن را فرا می گیرد و می آموزد که بدون کمک معلمان خود نمی تواند بخواند و بفهمد. مدرسه اولین مکانی است که کودک در آن با دنیای پر رمز و راز درون کتاب ها آشنا می-شود و فرصت تجربه های مفید خواندن را می یابد. بنابر این، مهمترین وظیفه ی مدرسه طراحی و پیاده کردن برنامه های آموزشی و پرورشی مدونی است که متناسب با هر مقطع سنی و هر پایه ی درسی کسب شده، به دنبال کردن علایق خود در کتاب های غیر درسی تشویق کند. اگر معلم بخواهد در این مهم توفیق داشته باشد باید از مثلث دانش آموز، کتاب درسی و کلاس درس پا را فراتر نهد (سالاری، 1375). شکل گیری عادت به مطالعه در مدرسه و گسترش آن، به نگاه نظام آموزشی به مقوله آموزش و پرورش بستگی دارد . 



 ارسال بسته‌های کتاب و اسباب بازی برای کودکان مناطق سیل زده


هموطنان در صورت تمایل، کتاب‌ها و اسباب بازی‌های اهدایی خود را به نزدیکترین کتابخانه عمومی تحویل دهند.

هموطنان ما در مناطقی از کشور با بروز حادثه سیل، نوروز امسال را با تلخکامی و افسوس آغاز نمودند. اگرچه مردم ایران همواره نشان دادند شریک این غم و اندوه هستند و بهار همدلی، شادی را به دل‌های غم‌دیده این عزیزان باز خواهد گرداند.
  نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در نظر دارد به منظور تسلّی دل غم‌دیدگان، کمک به کودکان آسیب دیده، کاهش آسیب‌های اجتماعی در مناطق سیل‌زده، پرکردن اوقات فراغت و سرگرمی کودکان در میان هیاهوی آواربرداری و امداد رسانی؛ اقدام به اجرای برنامه‌های فرهنگی و ارسال بسته‌های کتاب و اسباب بازی نماید. برای شرکت در این امر و یاری رساندن بیشتر به این عزیزان مقتضی است:
هموطنان عزیز در صورت تمایل، کتاب‌ها و اسباب بازی‌های اهدایی قابل استفاده(در حد نو) خود را به نزدیکترین کتابخانه عمومی تحویل دهند.
آدرس و تلفن کتابخانه های عمومی استان مرکزی را 

اینجا مشاهده کنید.


                                                                                                                              نظر بدهید



نقدی بر رمان کیمیا خاتون

بازنمایى حقایق مثبوت تاریخى درباره دو تن از قله‏هاى فرهنگى - عرفانى ادبیات ما، مولانا و شمس، اختصاص دارد. در این میان بخشى از وقایع یکى از دوره‏هاى مهم تاریخى به همراه حال و هواى اجتماعى و فرهنگى شهر قونیه، موقعیت ن و سنّتها و رابطه‏هاى انسانى‏اش بازسازى مى‏شود. جذابیتهاى این رمان از سه جنبه قابل تأمل است : نخست انتخاب دو شخصیت مهم تاریخى که به نمادهاى عرفانى بدل شده اند و سر کشیدن به بخشهاى ناپیدا و زندگى روزانه آنان. دوم، بازنمایى گزینه‏هایى غایب و مسکوت مانده که در حضور انبوه داده‏هاى تاریخى و سایه پررنگ شخصیتهاى اسطوره‏گون، در محاق مانده‏اند. سوم، سپردن روایت به زنى از اهل حرم (کیمیا) است که ناگفته‏هاى بسیارى از زبان او بازسازى و نقل مى‏شود و تعادل عادتهاى ذهنى ما را نسبت به سنت معهود تاریخ بر هم مى‏زند.

    با توجه به شواهد و نگاه منتشر در متن، مشاهده مى‏کنیم که با رمان تاریخى‏اى متفاوت با رمان‏هاى تاریخى موجود مواجهیم؛ وقتى از رمان تاریخى صحبت مى‏کنیم، بى درنگ ادبیات و تاریخ همزمان پیش چشممان قد مى‏کشند. تاریخ در معناى شناخته شده به مثابه مجموعه‏اى از حقایق عینى، یکپارچه و منسجم ما را به جهان واقعى ارجاع مى‏دهد و ادبیات به عنوان گفتمانى ذهنى، مجازى و قائم به خود، اعتبارش را از طریق ادبیت متن و ویژگیهاى ادبى و صور خیال کسب مى‏کند. از دیدگاه تاریخ گرایان قدیم که تاریخ را حقایقى قطعى و هدف دار و زیربناى ادبیات فرض مى‏کنند و آن را منبعى ارزشمند براى تعیین صحت و سقم وقایع زندگى بشر مى‏پندارند، این دو گفتمان همواره در تقابل‏اند. اما امروزه برخى از متفکّران معتقدند ادبیات پر از دروغى است که پشت آن حقیقت نهفته است و تاریخ پر از حقایقى است که پشت آن دروغ وجود دارد. همچنین، تاریخ به سبب ماهیّت متن گونه، کیفیّت ذهنى، سامان‏بندىِ روایى و کاربُرد زبان به متون ادبى نزدیک مى‏شود. از این دیدگاه متون تاریخى برداشت ذهنى افرادى پنداشته مى‏شود که از گذشته، عقاید فردى و تعصبات فرهنگى، اجتماعى و ى دوره خود متأثر بوده‏اند. بنابراین، تاریخ نمى‏تواند تصویر شفاف و دقیقى از وقایع گذشته به دست دهد، از این رو تقابل تاریخ و ادبیات نفى مى‏شود. میشل فوکو، فیلسوف و مورخ معاصر فرانسوى، تاریخ را نه تنها یکپارچه و هماهنگ و حقیقى نمى‏داند بلکه آن را تصادفى، ناپایدار و محدود ارزیابى مى‏کند که فاقد آغاز و میانه و پایان است. بر اساس مفهومى به نام صورت‏بندى دانایى (epistem)، که نحوه دریافت حقیقت را براى مردم هر دوره تعیین مى‏کند، زبان و افکار هر دوره بر اساس تعریفى که از حقیقت وجود دارد، گسترش مى‏یابد و ملاکهاى خوبى و بدى و ارزشها و ضد ارزشها و. بر همان مبنا تعیین مى‏شوند.

بنابراین دستیابى به صورت‏بندى دانایى هر دوره مستم کاوش در گذشته، در جهان‏بینى‏هاى موجود و رابطه آنها با یکدیگر و سازوکار و ساختار قدرت نهفته است که تفوّق خود را بر افراد جامعه تحمیل مى‏کنند. به تبع آن ادبیات را گفتمانى مى‏داند که در یک فرهنگ، آلت دست کشمکش‏هاى قدرت قرار مى‏گیرد. بنابر این، گام نخست در ارزیابى این گونه متون آن است که ببینیم نویسنده چگونه برخوردى را با تاریخ و ادبیات برگزیده است. وقتى با این مقدمات به سراغ رمان تاریخى کیمیا خاتون مى‏رویم، در وهله نخست نگاه محتاطانه و ملاحظه گر نویسنده در برخورد با تاریخ نظرمان را جلب مى‏کند که سعى دارد برخى وقایع را به غمض عین بپوشاند. البته کنار زدن هاله قدسى شخصیتهاى فرّه‏مند و ورود به حریم شخصى و کنکاش در زندگى و تفکر آنها، عمل نویسنده را با حَزمى مضاعف مواجه کرده است. و در وهله دوم در زیرلایه‏هاى متن، نگاهى انتقادى و پرسشگر به تاریخ نیز به چشم مى‏آید.   در نگاهى به رمان‏هاى تاریخى مى‏بینیم که نویسنده تاریخ را به عنوان مبنایى از حقایق عینى، زمینه متن قرار مى‏دهد و به این طریق امر واقعى و امر تخیلى را در هم مى‏آمیزد. در رمان‏هاى تاریخى موجود، چه آن دسته که حوادث برجسته و محیط تاریخى را محور داستان قرار مى‏دهند و چه آن دسته که محوریت داستان را بر شخصیتهاى تاریخى بنا مى‏کنند، تأکید بر وفادارى به تاریخ و حفظ چارچوبهاى آن دیده مى‏شود و نویسنده با این شرایط به بازسازى و بازآفرینى دوره یا شخصیتهاى انتخابى خود دست مى‏زند. اما وقتى از بازآفرینى حرف مى‏زنیم، در حقیقت با خلاقیت هنرى و آفرینش پدیده‏اى نو مواجه هستیم که از بیان عینى واقعیت تاریخى فاصله مى‏گیرد و واقعیتى از جنسى دیگر تولید مى‏کند. در این حوزه هر جا تاریخ الکن یا دچار تشتت آراى مورخین مى‏گردد، ادبیات حفره‏هاى تاریخ را با ابزار تخیلش بازسازى مى‏کند. به یک معنى تخیل، جنس و سنخ داستان بر امر تاریخى پیشى مى‏گیرد. بنابر این

 نویسنده مجبور نیست به خرده گیرانى که بر کاستیهاى مستندات تاریخى بر متن ادبى خرده مى‏گیرند و غفلتهاى تاریخى را بر نویسنده نمى‏بخشند، یا کسانى که رمان تاریخى را در خدمت اهداف آموزشى و تأیید بلامنازع تاریخ مى‏پندارند، پاسخ دهد یا به تعبیه توجیهاتى در داستان بپردازد.

    نویسنده در این رمان تلاش مى‏کند نهایت وفادارى خود به تاریخ و دِینِ خود را نسبت به شخصیتهاى به شدت مقبول و اسطوره گون ادا کند. پس بر عینیت و استناد تاریخى تأکید مى‏ورزد .زندگى بیرونى و ابعاد اسطوره‏اى شخصیت مولانا و شمس برکمتر کسى پوشیده است ولى خوانندگانِ اندکى از حضور نى چون کیمیا و کراخاتون و. در حرم او آگاه‏اند. همین رازوارگى‏ها ورود نویسنده به زندگى خصوصى این دو را (شاید براى گریز از طعن طاعنان) با احتیاط همراه ساخته است. از این رو در شخصیت‏پردازى آنها - به‏خصوص در باره مولانا - کمتر بر تخیل و بیشتر بر داده هاى تاریخى تکیه مى‏کند. همین ملاحظه‏کارى، گاه مجال جولان به تخیل نویسنده نمى‏دهد. از این رو متن حاضر با توجه به تأکید آشکار و وسواس آمیزش بر مستند گویى و عین نمایى، آن را در برزخ بازنویسى و بازآفرینى نگه مى‏دارد. هرچند برخورد نویسنده با تاریخ به‏رغم توجه به درستى و دقت در منابع تاریخى که حکایت از اشراف او بر منابع تاریخى دارد، در بسیارى موارد، مانع تخیل آزاد وى نیست؛ به خصوص هنگامى که نویسنده به شخصیت کیمیا مى‏پردازد و از تخیلى پویا استفاده مى‏کند. در جایى که تاریخ به نفع داستان عقب مى‏نشیند، حظّ خواندن داستان دو چندان مى‏شود و در جایى که عینیت ادعایىِ تاریخى بر داستان مستولى مى‏شود، از حلاوت آن کاسته مى‏شود. اما مهمترین امتیاز این رمان نسبت به رمان‏هاى تاریخى موجود، آشنایى‏زدایى از یک موضوع مألوف تاریخى و نیز شکل و ساختار و در آمیزى تکنیک‏هاى روایى سنتى و مدرن و شیوه پرداخت رمان است.

    *

 در ساختار روایى رمان دو بخش وجود دارد و هر بخش شامل فصلهایى است با عنوانهاى مشخص. بخش اول با تصویر پیرمردى آشفته و سودایى در کشتى اسیر توفان شروع مى‏شود. پیر به بادبان کشتى تکیه داده است. توفانى که او را از درون غرقه کرده، به مراتب سهمگین‏تر از توفانى است که کشتى‏بانان و سرنشینان را به وحشت انداخته است. در آغاز نمى‏دانیم او کیست. همین‏قدر پیداست که عزادار معشوقى است که در میان دستهاى او جان داده است. تصاویر پرقدرت غرش آسمان، هجوم امواج و زوزه باد و. زمینه‏اى تراژیک به قصد آشکار کردن فضاى کلى رمان را فراهم مى‏کنند. داستان با روایت کیمیا خاتون شروع مى‏شود. زندگى کودکى تا جوانى‏اش را از زبان خودش مى‏شنویم و شاهدیم که تنهایى و رنج چگونه ذهن او را به حقایق باز مى‏کند و آنچه بر دیگران پوشیده است بر او آشکار مى‏شود و سرانجام به آگاهى و آرامشى دست مى‏یابد که جان خود را فدیه رضایت خاطر اطرافیان مى‏کند. نویسنده در شیوه روایتى خود، از روایتِ منِ راوى به عنوان روایتى مدرن، در کنار روایت خطى - سنّتىِ داناى کل، که به قضاوت و دخالت در متن میل دارد، تا استفاده از روایت ذهنى و تک‏گویى بهره مى‏گیرد.

    راوى (کیمیا) در بخش اول به تفصیل مادر، پدر و دایگان و افراد ساکن در عمارت بزرگ پدرى را معرفى مى‏کند و به مراسم خواستگارى و انتقالشان به حرم مولانا مى‏رسد و سپس گزارشهاى مبسوطى از حال و هواى ن حرم، چرخش زندگى آنان در مثلث حرم، حمام و قبرستان، و سپس روابط آنها با مولانا، دو پسرش و حکایت عشق او و علاءالدین مى‏پردازد. این بخش سرشار از حسها و تجربه‏هاى ملموس دختر جوان و فضاسازى و توصیفاتى زیبا و هماهنگ است. در انتها کیمیا با همه جدالهاى درونى و گاه بیرونى با شرایط حرم سازگار مى‏شود. بخش دوم با روایت داناى کل آغاز مى‏شود. پیرمرد کشتى شکسته ابتداى داستان (شمس) به قصد دیدار مولانا عازم مسجد مى‏شود. سپس به شرح دیدار و پرسش و پاسخ معروف بین او و مولوى پرداخته مى‏شود که سرآغاز مباحثه‏هاى طولانى و شبانه روزى آنها و موجب دگرگونى و سلطه روحى شمس بر مولوى مى‏گردد. شیخ از وعظ و مدرسه و مطالعه و خانه کناره مى‏گیرد و اشتیاق به اندیشه‏هاى پیر تازه‏وارد هر دم بیشتر در او شعله مى‏کشد و با ارادتى خاکسارانه از قال به درک حال مى‏گراید و شمس را به عنوان مراد برمى‏گزیند. پس از آشوب مریدان و غیبت نخست شمس و بازگشتش، وى نزد مولانا گرامى‏تر مى‏شود. شمس بعد از تردیدهاى بسیار و زمزمه‏هاى درونى، سرانجام عقل را به دل رسوایش وامى‏نهد و کیمیا را از مولانا خواستگارى مى‏کند.

معلوم شد که اولیاى حق هم از اسارت در دام عشق جسمانى در امان نمى مانند.»و اما علاءالدین با آنکه شمس را خطر بزرگى براى خود مى‏داند، بدون آنکه دلیل موجهى در کتاب براى آن آورده شود، پا پیش نمى‏گذارد. واقعه خواستگارى و ناباورى مادر و اهل حرم از زبان کیمیا نقل مى‏شود و پس از آن داناى کل افسار روایت را به دست مى‏گیرد و به شرح افکار شمس و روز وصل او و کیمیا مى‏پردازد. روزهاى خوش در کنار معشوق زیبا که آیت جمال و کمال است به خوشى مى‏گذرند و شمس از فرط عشق به حسادت مى‏گراید. از کیمیا، اطرافیان و تردیدهاى خودش و. نزد شیخ گلایه‏ها مى‏کند، که البته در این شکوه‏ها رنگى از لغزش و پشیمانى آشکارا دیده مى‏شود. سپس وارد شبکه دیگرى از روایت کیمیا مى‏شویم. او را با گردن شکسته در بستر خوابانده‏اند. در برزخ تب و هذیان خاطرات زندگى کوتاهش مانند نمایشى از مقابل چشمانش مى‏گذرند.

    *

 و اما زمان و بهانه روایت رمان کى و کدام است؟ ( هنوزهم پس از سالها همان کابوس وحشتناک به سراغم مى‏آید.» (ص 36) همه دور رختخوابم بودند و مرا نظاره مى‏کردند و به سختى مى‏گریستند.»( ص 273) از این دو عبارت و چند نمونه دیگر از این دست و با توجه به زمان دستورى روایت، پیداست خاطراتى که از زبان کیمیا نقل مى‏شود باید در دمدمه‏هاى مرگ در ذهنش ردیف شده باشد. کیمیا در سه روزى که تن رنجورش در جدال مرگ و زندگى است، خاطراتش را از کودکى تا لحظه مضروب شدنش به دست شمس، مرور مى‏کند. در فواصل روایتهاى کیمیا، راوى داناى کل با اقتدار وارد مى‏شود و اشراف خود را بر وقایع و درون و برون شخصیتها به نمایشى‏گذارد، به جرح و تعدیل روایت کیمیا مى‏پردازد و به گونه‏اى به برائت شمس و مولانا حکم مى‏دهد. و تا جایى به توضیح و توجیه مى‏گراید که پنداره‏هاى خواننده از قداست و معصومیت مردان بزرگ کمتر آشفته شود. .

    *

 کیمیا شخصیت اصلى رمان،مصداق تبدیل نجواى درد و تنهایى ن حرم نشین تاریخ، به صدایى رساست که همیشه در حضور صداهاى مسلط و مقتدر به پس زمینه رانده شده است. او با همه جزئیات وتناقضات فردى، ناتوانیها و تواناییها و حسهاى شفاف نه‏اش ساخته و پرداخته شده است. اگر در ظاهر همه بى‏مهرى‏ها و تبعیض‏ها و تحمیل‏ها را مى‏پذیرد، در درون با خود جدالها دارد و حس عصیانى کوبنده به جانش چنگ مى‏کشد. جسمش را به حرم وامى‏گذارد و روحش را به گردش مى‏برد. به مدد کلیله و دمنه و شاهنامه از فراموشخانه حرم به مَرغزارها و و سرزمینهاى پر حماسه پرواز مى‏کند، هم پاى تهمینه و گردآفرید و سودابه اسب مى‏تازد و. .

    اوج رمان در لحظاتى است که کلام کیمیا افسار مى‏درد و مقصران سرنوشت دردناکش را توبیخ مى‏کند. هر چه با روایت او جلوتر مى‏رویم، همزمان با نزدیکتر شدنش به مرگ، کلامش بیشتر رنگ جسارت مى‏گیرد و با ذهنى صافى و دور از ملاحظه‏اندیشى‏هاى گذشته، همه را از دم تیغ سرزنشهایش مى‏گذراند. از تسلیم مادر، بى تفاوتى برادر و بى جربزه بودن علاءالدین و سودا منشى مولانا، که با همه عطوفتش و با همه شناختش از تبریزىِ لولى صفت به او و سرنوشتش فکر نکرده بود، شکوه‏ها مى‏کند. و از شمس مى‏گوید که پس از عمرى کاوش در کشف رازها و سرکشیدن در آفاق و انفس، قافیه را باخته و گرفتار توهّم و خودفریبى شده است. سرانجام بى آنکه دریابد چرا مستحق چنین عقوبتى شده است، غرقه در شهود آرامش و بى‏دردىْ تن به آرامش مرگ مى‏دهد. و همهمه صداها ناگهان براى فرار از عقوبت درمى‏گیرد. علاءالدین به تبرئه خود مى‏پردازد. شمس به خدا شِکوِه مى‏برد و. .

  در شخصیت‏پردازى شمس شگرد گاهى به نعل و گاهى به میخ زدن آشکارا دیده مى‏شود. شمس سودایى که داعیه کشف رازها دارد از دخترک نوجوانى که بى‏ادعا به شهود مى‏رسد عقب مى‏ماند. متکبرانه در دلگویه‏ها و نجواهاى خود به دنبال مقصر مى‏گردد، غافل از آنکه گمشده در روح ناآرام و بى‏قرار خودش نهفته است. در شخصیت‏پردازى علاءالدین نیز کمبودهایى وجود دارد که از تبدیل شدنش به شخصیتى ملموس پیشگیرى مى‏کند و سؤالهاى عدیده‏اى در باره سکوت و س او در متن جا مى‏گذارد. در پرداخت تصویر مولانا مطالبى بیش از آنچه متنهاى موجود در باب او دارند واکاوى خاصى به چشم نمى‏آید. و مهمترین پرسشى که در باره او مطرح مى‏شود معامله کردن کیمیا و به حلقه خویشاوندى درآوردن شمس است به منظور پاى‏بند کردن و نشان دادن اوج  خلوصش به او. فصل انتهایى کتاب با عنوان عشق چیست؟ معشوق کیست و عاشق کدام است؟» به طور مستقیم در ادامه اندیشه خطاپوشى نویسنده عمل مى‏کند، اما متناسب با کلیت متن نیست. باید اضافه کنیم هر چند تلاش مى‏شود کیمیا براى شمس یک رویاى زنده و یا یک تجربه روحانى در سلوک و کمال به نظر رسد.»2 اما ضربه کارى وارد شده و در باور یقینى خواننده نسبت به قطعیت‏هاى ذهنى تاریخى‏اش شکافى ایجاد شده است. گاهى به نظر مى‏رسد به دلیل مشوش بودن مرزهاى تاریخ و ادبیات در متن، نویسنده از برهم زدن سامانه‏هاى فکرى خوانندگانش هراس دارد و خود را مم به پاسخگویى مى‏داند. در حالى که متن خارج از نیت مؤلف به راه و کار خود مى‏رود.

    و اما آنچه در حاشیه و در پس عناصر حاضر و سکوت و غیابهاى متن نهفته است، از ناهمخوانیهاى به نمایش گذاشته شده به دست مى‏آید. بخش ناخودآگاه متن، تناقضهاى تاریخى، ناهمخوانیها و تناقض رفتارهاى جمعى و فردى را به ذهن خواننده متبادر مى‏کند. شخصیتهاى اسطوره‏اى به مقام انسانى و زمینى فروکاسته مى‏شوند و تناقض میان اسطوره به منزله امرى مفهومى با واقعیت جلوه‏گر مى‏شود. نگاه پرسشگر خواننده برانگیخته مى‏شود؛ به‏گونه‏اى که آمیزش ساختمایه‏هاى ادبى و اجتماعى، تاریخى و ایدئولوژیک رمان خواننده را به تحلیل و جدل مى‏خواند و گمانه‏هایى را در باب شخصیت ابرانسانهایى طرح مى‏کند که هاله قدسى و فرا انسانى‏شان پرواى نزدیک شدن به آنها را ایجاد کرده است. اما نگاه رمان مدرن امروز که دور از قداستها و توهمها به طور مستقیم فردیت فرد را نشانه مى‏رود، او را با نقصها و خطاهاى انسانى زمینى به نمایش مى‏گذارد، حتى گاه به برداشتى منجر مى‏شود که شاید با نیت مؤلف هیچ سنخیتى نداشته باشد.

    از دیگر سو، در عین حال که صداى قابل تشخیص کیمیا خاتون زیر فشار صداى پنجه افکنده بر فضاى رمان، به گوش مى‏رسد، با صداهاى منفرد دیگر زیر چتر صداى هماهنگ‏کننده و مسلط مغلوب مى‏شوند، از این رو رمان در آستانه یک رمان چندصدایى متوقف مى‏ماند.

    به هر حال در فرآیند متن، تقدس‏زدایى از ساحت شخصیتهایى صورت مى‏گیرد که عادتهاى ذهنى تاریخى ما که به اسطوره سازى و ثنوى‏اندیشى خو کرده است، کمتر آن را برمى‏تابد. و اینجاست که با پرسشها و رایى‏هاى خوش‏نشسته در رمان، شیشه عادتهاى مألوف و قطعى نگر ما تَرَک برمى‏دارد.


کتاب‌های طرح کتاب خوان اردیبهشت ۱۳۹۸ معرفی شد

کتابخوان اردیبهشت

کتاب‌های شعر پارسی»، روزهای بی‌آینه»، دو امام مجاهد» و امام زمان علیه السلام» در قالب طرح کتاب خوان اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ برای استفاده علاقه‌مندان به کتاب و کتابخوانی معرفی شد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، کتاب شعر پارسی» نوشته محمدکاظم کاظمی، روزهای بی‌آینه» نوشته گلستان جعفریان، دو امام مجاهد» (شش گفتار از حضرت آیت الله العظمی ‌ای در تحلیل مبارزات ی حسنین) اثری از مؤسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی و امام زمان علیه السلام» (از مجموعه ۱۴ معصوم) نوشته زهرا عبدی، از سوی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در قالب طرح کتابخوان اردیبهشت ماه معرفی شد.

امام زمان علیه السلام (از مجموعه ۱۴ معصوم)

پدیدآور: زهرا عبدی

ناشر: جمکران

تعداد صفحه: ۲۳

یکی از دغدغه‌های والدینی که دوست‌دارند فرزندانی با ایمان داشته‌ باشند، آشنا کردن کودکان با معصومین علیهم السلام است.

در این کتاب سعی شده است به مباحثی نظیر چگونگی ولادت امام زمان علیه السلام؛ معرفی مادر ایشان و ویژگی‌های شخصیتی آن بانو؛ دوران کودکی امام زمان علیه السلام در نزد پدر بزرگوارشان امام حسن عسکری؛ چگونگی رسیدن به مقام امامت در زمان کودکی؛ علائم ظهور حضرت؛ چگونگی قیام امام زمان علیه السلام و اهداف قیام ایشان و شاید بتوان گفت از همه مهم تر وظایف دوستداران و منتظران ایشان در زمان غیبت به زبانی ساده به همراه تصاویری متناسب با رده سنی ۷ تا ۱۰ سال ارائه شود.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: امام زمان در بین ما نیستند اما کارهای زیادی است که ما باید آن‌ها را انجام بدهیم تا ایشان از ما راضی باشند: ما باید از دستورات دین اسلام که توسط پیامبر صلی الله علیه و آل وسلم به ما معرفی شده است اطاعت کنیم؛ به بزرگترها به خصوص پدر و مادرها احترام بگذاریم؛ به نیازمندان کمک کنیم؛ برای کسب علم و دانش تلاش کنیم و.»


دو امام مجاهد

(شش گفتار از حضرت آیت الله العظمی ‌ای در تحلیل مبارزات ی حسنین)

پدیدآور: مؤسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی

ناشر: انتشارات انقلاب اسلامی

تعداد صفحات: ۳۱۴

در میان سیره معصومین علیهم السلام که همگی نور واحد هستند، بعضاً در نگاه نخست، اختلافاتی در عملکرد مشاهده می‌شود. شاید بتوان گفت بیشترین اختلاف عملکرد در میان حضرات معصومین، مربوط به شیوه مواجهه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام در مقایسه با شیوه مواجهه حضرت سید الشهدا علیه السلام است که هر دو به حسب ظاهر با دستگاه فاسد اموی درگیر بودند. یکی صلح می‌کند، صلحی که با اعتراض حتی برخی از نزدیک‌ترین اصحابشان مواجه می‌شود و دیگری قیام می‌نماید، قیامی که با نهی حتی برخی از نزدیکترین خویشان و دوستدارانشان مواجه می‌شود. اما سرّ مطلب در چیست؟

حضرت آیت الله ‌ای حفظه الله که مطالعات گسترده‌ای را از دوران جوانی در سیره ی معصومین علیهم السلام داشته‌اند، با ابداع تعبیر انسان ۲۵۰ ساله» این بزرگواران را یک شخص واحد می‌دانند که در موقعیت‌های مختلف در طول ۲۵۰ سال با انتخاب راهکارهای گوناگون برای حفظ اسلام ناب و دستیابی به رهبری ی جامعه تلاش نموده‌اند.

اثر حاضر مشتمل بر شش گفتار از ایشان است که در سال‌های ۵۱ تا ۵۲ با محوریت تحلیل عملکرد ی حسنین علیهم السلام بیان شده است. نوع نگاه معظّم له در این شش گفتار، بسیار بدیع است و با اینکه در زمان ایراد این بیانات در سن ۳۲ و ۳۳ سالگی بوده‌اند به طور گسترده از منابع تاریخی و روایی شیعه و سنی بهره‌گرفته‌اند.

وجه تمایز دیگر این اثر آن است که به رغم گذشت بیش از ۴۴ سال از تاریخ بیان این مطالب، محتوای کتاب کامل، زنده و گویی برای دوران کنونی نگاشته شده است!

در خلال مباحث نیز به بسیاری از شبهات مطرح شده درباره صلح امام حسن مجتبی علیه السلام (که به فرموده ایشان صلحی برای تجدید قوا بوده است و نه سازش!) و همچنین برخی از مهم‌ترین شباهت مطرح شده درباره قیام حضرت سید الشهدا علیه السلام پاسخ گفته است.


روزهای بی‌آینه

پدیدآور: گلستان جعفریان

ناشر: سوره مهر

تعداد صفحات: ۱۵۸

راستی تصویر روزهای انتظار و بی‌تابی‌های عاشقانه که رنگی از امید و اشتیاق وصل را هم به همراه داشته باشد، در کدام آینه می‌تواند انعکاس بیابد؟

"روزهای بی‌آینه"، تصویر روزهایی است که زنی آیینه‌اش را در برابر ندارد، او تصویر تمام این لحظات را، تنها در آیینۀ دل و گنجینۀ خاطرات‌اش ثبت کرده.

این کتاب روایتگر ناگفته‌هایی است از جنگ تحمیلی، کمتر شنیده‌هایی از مادران و همسران شهدا و آزادگان. ماجرای انتظاری دیرپا، که هرچه به افق آن بیشتر می‌نگری دل‌تنگ‌تر می‌شوی. کتاب "روزهای بی‌آینه" قصۀ تازه‌ای است از یک زندگی واقعی، روایت متفاوتی است از یک انتظار طولانی. منیژه لشگری همسر شهید حسین لشگری، حرف‌های تازه‌ای دارد از این فراغ و انتظار ۱۸ ساله. او در نبود همسرش، با به دوش کشیدن بار زندگی، فرزند چهار ماهه‌اش را زیر بال و پر می‌گیرد و به همراه علی»، یادگار همسرش، چشم به راه بازگشت حسین» می‌نشینند.

۱۸ سال دوری و انتظار که ۱۴ سال آن با بی‌خبری مطلق همراه است.   مرد او که همچون شاهینی تیز پرواز، بر فراز آسمان‌های بی‌نهایت پرواز می‌کرد، در یک مأموریت مرزی هواپیمایش مورد اصابت قرار می‌گیرد و به اسارت دشمن در می‌آید. از او هیچ رد و نشانی نمی‌یابند و حدس‌ها و گمان‌ها مبنی بر شهادت اوست. منیژه لشگری اما نا امید نیست و نگاهش به آسمانی است که روزی همسرش را به سوی خود فراخوانده. او تمام لحظات سخت جدایی را با امیدی روشن پشت سر می‌گذارد. این کتاب روایتگر همین لحظات است. نویسنده کتاب، خانم گلستان جعفریان، خاطرات منیژه لشگری را از سال‌های پیش از ازدواج، خانۀ پدری، آغاز آشنایی و ازدواجش با شهید لشگری تا سال‌های سخت اسارت همسرش، بیم‌ها، امیدها و شوق‌ها و بالیدن فرزندش، تا لحظۀ با شکوه بازگشت همسر و سرانجام، پرواز آخرینش به سوی آسمان، به زیبایی به تصویر کشیده است.


شعر پارسی

پدیدآور: محمدکاظم کاظمی

ناشر: سپیده باوران

تعداد صفحات: ۵۷۷

با نیم‌نگاهی به فرهنگ اجتماعی مردم ایران، در می‌یابیم که شعردوستی و شاعرانگی چه پیوند و ارتباط عمیقی با این مردم دارد. ایرانیان از دیرباز، با شاعران بزرگشان ارتباطی نزدیک داشتند. جاذبۀ زبان شعر و جادوی آن،   همواره تا جایی بر ذهن و جان مردم رسوخ کرده، که بر کل جهان بینی آنان سایه می‌افکند.

کتاب "شعر پارسی" سرگذشت شعر فارسی را از زایش و خاستگاه آن و سیر تکامل و تحول آن تا به امروز در مقابل چشم خواننده قرار می‌دهد.

محمدکاظم کاظمی که خود شاعری تواناست در این اثر می‌کوشد، تا ضمن ارائۀ تاریخچه‌ای از شعر فارسی، شاعران مطرح و آثار شاخص آن‌ها را به مخاطب معرفی نماید. این کتاب سعی دارد تا گزیده‌ای مختصر و در عین حال جامع از شعر فارسی باشد، همراه با سیری گذرا بر تحولات این شعر و آشنایی با شاعران فارسی زبان. به گفته نویسنده، مخاطبان این کتاب کسانی هستند که بخواهند بدون نیاز به منابع گوناگون تاریخ ادبیات و دیوان‌ها و مجموعه شعرهای شاعران، با نمونه‌های برجستۀ شعر فارسی و سیر تحول آن آشنا شوند.

کتاب آموزشی "روزنه" از همین نویسنده، مخاطب را با عناصر و سبک‌های شعری آشنا می‌کند. کتاب  "شعر پارسی" نیز به عنوان مکملی بر این کتاب، شاعران را به همراه نمونه‌های اعلای شعرشان معرفی می‌نماید.

در آغاز، شعر فارسی، عناصر و انواع ابتدایی آن به همراه ادوار تاریخی، ویژگی‌ها و شاعران شاخص هر دوره معرفی می‌شوند. پدر شعر فارسی رودکی در آغاز دفتر، عرصه را برای حضور شاعرانی چون حکیم فردوسی، فرخی و منوچهری، ناصر خسرو، خیام، نظامی، عطار و دیگر شاعران و سخنوران باز می‌کند و هر کدام از این شاعران به تناسب دوره تاریخی به مخاطبان معرفی می‌شوند. آشنایی با سبک‌ها، رویدادهای تاریخی و جریان‌های اثرگذار بر شعر فارسی نیز از مباحث مهم این کتاب به به‌شمار می‌آید. شعر افغانستان و تاجیکستان هم، به سبب حضور زبان فارسی در این سرزمین‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرد. در پایان، دفتر شعری گردآوری شده که گلچینی از شعر شاعران پارسی است. این دفتر گزینشی از باغ شعر پارسی است به ذوق و سلیقۀ محمدکاظم کاظمی


فراخوان شرکت در نهمین جشنواره کتابخوانی رضوی منتشر شد

نهمین جشنواره کتابخوانی رضوی

دبیرخانه جشنواره کتابخوانی رضوی، فراخوان شرکت در نهمین دوره این جشنواره را با معرفی ۱۲ عنوان کتاب در سه رده سنی کودک»، نوجوان» و جوان و بزرگسال» منتشر کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، نهمین جشنواره کتابخوانی رضوی توسط نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور و با همکاری بنیاد فرهنگی هنری بین المللی امام رضا علیه‌السلام و معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در راستای اشاعه و ترویج فرهنگ منور رضوی، گسترش فرهنگ کتاب‌خوانی و مطالعه کتاب‌های مرتبط با سیره‌ پاک ائمه‌ معصومین علیهم‌السلام به‌ویژه حضرت امام رضا علیه‌السلام، حضرت معصومه سلام‌ الله علیها و حضرت احمدبن موسی علیه‌ السلام با بخش ویژه سیره حضرت ابن‌الرضا امام جواد علیه‌ السلام (که طبق روال هر دوره با هدف افزوده شدن منابع مرتبط با سیره یکی از معصومین(ع) به جشنواره نهم اضافه شده است) همزمان با ایام فرخنده دهه‌کرامت، برگزار می‌شود.
 
در فراخوان نهمین جشنواره کتابخوانی رضوی، ۱۲ کتاب در سه رده سنی کودک»، نوجوان» و جوان و بزرگسال» معرفی شده که بر این اساس در رده کودک» (۴ تا ۱۲ سال) کتاب‌های امام رضا علیه‌السلام» نوشته زهرا عبدی از انتشارات جمکران برای متولدین ۱۳۸۶تا ۱۳۸۹، کبوترها و آهوها» نوشته سید احمد میرزاده از انتشارات به نشر برای متولدین ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴، فاطمه و فاطمه» (شباهت‌های حضرت معصومه با حضرت زهرا سلام‌الله علیهما) نوشته محمد مهاجرانی از انتشارات زائر برای متولدین ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴ و همچنین در بخش ویژه این رده سنی، کتاب هشت قصه از امام جواد علیه‌السلام» نوشته حسین فتاحی از انتشارات قدیانی برای متولدین ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۹ معرفی شده است.
 
در رده سنی نوجوان» (۱۳ تا ۱۷ سال) نیز آثاری چون راز آن بوی شگفت؛ داستانی بر اساس زندگی امام رضا علیه‌السلام» نوشته فریبا کلهر از انتشارات به نشر، با کبوترهای گنبد؛ سروده‌هایی درباره امام رضا علیه‌السلام برای نوجوانان» نوشته احمد میرزاده از انتشارات به نشر و همچنین در بخش ویژه این رده سنی کتاب درختی که بال در آورد؛ داستان‌هایی از زندگی امام جواد علیه‌ السلام» نوشته مجید ملامحمدی از انتشارات بوستان کتاب به عنوان منابع جشنواره معرفی شده است.
 
اما در رده سنی جوان و بزرگسال» (۱۸ سال به بالا) پنج کتاب  مهارت‌های ارتباط موثر در سیره امام رضا علیه‌السلام» نوشته علی جانفزا  از انتشارات به نشر، فصل فیروزه» نوشته محبوبه زارع از انتشارات کتابستان معرفت، درّ عصمت؛ مروری بر زندگانی حضرت معصومه سلام‌الله علیها» نوشته علی اشرف عبدی از انتشارات زائر، زندگانی حضرت احمدبن موسی علیه السلام شاه‌چراغ» نوشته محمدرضا سنگری از انتشارات شاهچراغ و در بخش ویژه این رده سنی نیز کتاب سیره تقوی؛ ترجمه و توضیح چهل حدیث درباره سیره امام جواد علیه‌السلام» نوشته جواد محدثی از انتشارات به نشر معرفی شده است.


نقد بوف کور صادق هدایت

از بوف کور به عنوان یکی از بهترین رمان‌های قرن بیستم یاد می‌شود. اثری که هم به سبک کارهای ادگار آلن پو خیالی و ترسناک است و هم تحت تاثیر هزار و یک شب قرار دارد و علاوه بر این، نیم نگاهی هم به مسائل فلسفی و هستی‌شناسانه دارد. رمان بوف کور اگرچه به فرانسوی و انگلیسی هم ترجمه شده، متاسفانه هم‌چنان آن طور که باید مورد توجه مخاطبان دنیای غرب قرار نگرفته است. هدایت از پیروان جدی ژان پل سارتر بود. به همین دلیل می‌توان تایید کرد که بوف کور به نوعی با الهام از تهوع سارتر نوشته شده است. در هر دو رمان، با راوی‌ای طرف هستیم که در دنیایی سرگیجه‌آور، خیالی و پرتکرار به سر می‌برد و زاویه دید داستان به صورت پیوسته تغییر می‌کند.

در ژانری که بوف کور نوشته شده است، با شاهکارهای زیادی همچون دفترهای مالده لائوریس بریگه از راینر ماریا ریلکه، نامیرا از آندره ژید، سقوط از آلبر کامو  و 

خانواده پاسکال دوارته از کامیلو خوسه سلا طرف هستیم. این نوع داستان‌ها، با بهره‌مندی از نوعی سبک روایی که شبیه اعتراف‌های پشت سرهم می‌ماند، به تدریج خواننده را وارد اعماق جهان تکان‌دهنده راوی می‌کنند. این داستان‌ها معمولا با یک شوک به پایان می‌رسند. برای مثال در رمان سلا، مرد به یک باره تصمیم می‌گیرد مادرش را به قتل برساند.

بوف کور با یک ابراز احساسات قوی و آرام شروع می‌شود:

در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد.
این دردها را نمیشود بکسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش‌آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می‌کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند – زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی بتوسط شراب و خواب مصنوعی بوسیله افیون و مواد مخدره است – ولی افسوس که تاثیر اینگونه داروها موقت است و بجای تسکین پس از مدتی بر شدت درد میافزاید.
آیا روزی به اسرار این اتفاقات ماوراء طبیعی، این انعکاس سایه روح که در حالت اغماء و برزخ بین خواب و بیداری جلوه میکند کسی پی خواهد برد؟

در یک داستان، بخش افتتاحیه نقش بسیار مهمی دارد، چرا که لحن داستان مشخص می‌شود و در همین ابتدا متوجه می‌شویم قرار است در بقیه اثر با چه چیزی سروکار داشته باشیم. چیزی که در این همین ابتدا توجه ما را جلب می‌کند، گنگ بودن قلم هدایت است. او هیچ وقت نمی‌گوید منظورش از زخم چیست. زخم جسمی؟ یا روحی؟ او در ادامه دوباره بر روی این درد و رنج ناشناخته راوی تاکید می‌کند و هم چنان ما را سردرگم نگه می‌دارد. ما متوجه می‌شویم که تنها داروی آن فراموشی توسط شراب و خواب مصنوعی به‌وسیله افیون و مواد مخدره است.» ولی ما می‌دانیم که این نوع مسکن‌ها در نهایت منجر به سقوط می‌شوند و به جای تسکین درد، باعث بدتر شدن آن می‌شوند.

در رمان بوف کور، راوی دچار آشفتگی‌ای است که هر لحظه شدیدتر می‌شود. او معتقد است در یک حالت اغما، فضایی بین برزخ و مرگ گیر افتاده است. به قول خودش نه بیدار است نه خواب. چطور چنین اتفاقی رخ داده است؟ راوی تلاش می‌کند با سایه خودش صحبت کند. راوی هرگونه تماس انسانی را قطع کرده و در چاردیواری خانه‌اش که همچون یک تابوت می‌ماند، زندگی می‌کند. راوی اعلام می‌کند که از طریق نقاشی روی قلمدان زندگی‌اش را می‌گذراند. البته تمام نقاشی‌هایش یکی هستند، تصویر یک زن جوان که در کنار یک نهر ایستاده و یک پیرمرد رو به رویش قرار دارد.

نقد بوف کور

تا اواسط داستان، مخاطب تصور می‌کند که به داستان بوف کور پی برده است. او خیال می‌کند با داستان یک انسان رمانتیک طرف است که عاشق یک شاه‌دخت خیالی و دست نیافتنی شده است. ولی هدایت تمام تصورات مخاطب را به هم می‌زند و داستان را وارد لایه‌های پیچیده‌تری می‌کند. همچون قهرمان‌های نیمه‌دیوانه داستان‌های آلن پو، قهرمان بوف کور هم تصمیم می‌گیرد تصویر این عشق خیالی را پیش از نابود شدن، جاودانه کند. به همین دلیل شروع به طراحی‌های مختلف از او می‌کند، ولی تلاش‌هایش فایده‌ای ندارد.

رازهای آزار‌دهنده زیادی در بوف کور وجود دارند. چه ارتباطی بین دختر اثیری و زن لکاته مورد نفرت راوی وجود دارد؟ آیا هر دو یک زن هستند؟ شاید هر دو می‌خواهند زن را به طور کلی نمایش دهند؟ پیرمرد قوزی، عموی راوی است یا اصلا خودش است؟ آیا راوی به خاطر مصرف تریاک در خیال و رویا به سر می‌برد یا اصلا دیوانه شده است؟ نکند مرده باشد؟ واقعا آیا می‌توان مشخص کرد در دنیای واقعی داستان دقیقا چه اتفاقی افتاده است؟

تعریف کردن داستان کتاب بوف کور کار سختی است. اگر بخواهید بخش‌های مهم داستان را تعریف نکنید، بیش‌تر باعث پیچیده‌تر شدن رمان برای مخاطب می‌شوید. در ظاهر این رمان داستانش در ایران می‌گذرد، ولی در اصل با یک درام پیچیده و التهاب‌آور طرف هستیم که مکان اصلی وقوع آن، روح مضطرب انسان است.

در رمان وارد قلمرویی می‌شویم که در آن، مرگ و زندگی با هم ادغام می‌شوند. با جهانی سرشار از خیال و هستی طرف هستیم که در آن امیال بی‌مصرف، ابهام و هوس‌های سرکوب شده وارد زندگی می‌شوند و با صدای بلند، در صدد انتقام جویی برمی‌آیند. در قلب بوف کور، یک حس بیگانگی عمیق دیده می‌شود. حس دور شدن از احساسات و ارتباطات انسانی. در این حس، یک فریاد اگزیستانسیالیستی ژرف دیده می‌شود. در رمان، مخاطب هیچ وقت با قطعیت نمی‌تواند اعلام کند چه اتفاق‌هایی واقعا رخ داده است و چه اتفاق‌هایی خیالی هستند. تنها چیزی که بدون تردید می‌تواند بپذیرد


نقد کتاب ملت عشق» و کیمیا خاتون»

نشست

نشست ویژه‌ی شهر کتاب هم‌زمان با روز بزرگداشت مولوی، به بررسی کارنامه‌ی مولوی‌پژوهی در سال اخیر و دو کتاب کیمیا: ‌پرورده‌ی حرم مولانا» نوشته‌ی غلامرضا خاکی و بی من مرو» نوشته‌ی اعظم نادری درباره‌ی کج‌فهمی‌ها از زندگی، آثار و افکار شمس و مولانا اختصاص داشت و با حضور دکتر ایرج شهبازی، دکتر محمودرضا اسفندیار، دکتر غلامرضا خاکی و اعظم نادری برگزار شد.

به گزارش ایسنا بر اساس خبر رسیده، در ابتدای نشست علی‌اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب، اظهار کرد: چندین سال است که روز هشتم مهر، تولد مولانا، در ایران روز بزرگداشت مولوی نام‌گذاری شده است. نشست امروز به دو کتاب درباره‌ی نقد آثاری که به شمس، مولانا، کیمیا خاتون و خانواده‌ی مولانا پرداخته‌اند، اختصاص دارد. جدا از درسگفتارهای اختصاصی‌ای که در طی این ۱۱ سال به‌صورت مبسوط به هر یک از مفاخر ایران اختصاص یافته است، در روز بزرگداشت هر یک از این مفاخر نیز می‌کوشیم کارنامه‌ی پژوهش‌های سالانه درباره‌ی ایشان را بررسی کنیم.

او در ادامه ضمن ارائه‌ی گزارشی کمّی از وضعیت مولوی‌پژوهی در یک سال گذشته گفت: در این یک سال ۲۵۶ اثر با شمارگان ۲۷۷/۶۱۰ از و درباره‌ی مولانا منتشر شده که ۱۶۳ اثر برای نخستین بار چاپ شده‌اند. ۱۴۶ اثر با شمارگان ۱۶۵/۹۷۰ به مثنوی اختصاص داشته است. ۶۱ کتاب درباره‌ی آرا و اندیشه‌ و بررسی آثار مولانا از دیدگاه نقد ادبی اختصاص داشت که با شمارگان۵۶/۴۵۰ منتشر شده است.۱۴ اثر با شمارگان ۱۰/۶۷۰ به غزلیات شمس اختصاص داشته است. ۵ اثر به بررسی فیه‌مافیه با شمارگان  ۵/۱۰۰ نسخه اختصاص داشته است. ۳ اثر رباعیات مولوی را بررسی کرده‌اند. ۱۸ اثر نیز به عاشقانه‌های مولانا، گزیده و منتخب آثار او اختصاص داشته است. در میان شروح منتشرشده بر مثنوی در یک سال گذشته، کماکان شرح جامع مثنوی کریم زمانی با پنج بار چاپ در سال گذشته به چاپ پنجاهم رسید. تصحیح دکتر محمدعلی موحد از مثنوی با سه بار چاپ از رخدادهای مهم مولوی‌پژوهی در یک سال گذشته بود. قصه‌های برگزیده از مثنوی مولوی از مجموعه‌ی قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب مهدی آذر یزدی با ۶۷ بار چاپ از آثار مورد توجه برای معرفی مثنوی برای همگان است. 

عامه‌پسندی در مقابل دیریابی

در ادامه، اعظم نادری که در کتاب بی من مرو» به نقد عارف جان‌سوخته» از نهال تجدد، دختر رومی» از مائو فروی، کیمیا خاتون» از سعیده قدس و ملت عشق» از الیف شافاک پرداخته است، سخنان خود را به دو رمان اخیر اختصاص داد و اظهار کرد: این دو کتاب عامه‌پسندند. محمدرضا گودرزی در گفت‌وگویی ۲۴ ویژگی را برای رمان‌های عامه‌پسند برمی‌شمرد که به ۱۰ مورد آنها اشاره می‌کنم. تمام رمان‌های عامه‌پسند جهان با حادثه‌ای چشمگیر آغاز می‌شوند. همچنین احساسات و عواطف خواننده را تحریک می‌کنند. چنان‌که در صفحات آغازین ملت عشق» با واگویه‌های قاتل شمس مواجه می‌شویم و توصیف شخصیت مظلوم شمس احساسات خواننده را برمی‌انگیزد. همچنین کیمیا خاتون» واگویه‌های شمس پس از کشتن همسرش، کیمیا، است و با نثر انشایی و پر سوزوگداز کاملاً احساسات خواننده را تحریک می‌کند. عامه‌پسندها شخصیت‌ها را به مثبت و منفی تقسیم می‌کنند؛ چنان‌که در ملت عشق» علاءالدین و دارودسته‌اش سیاه و بهاءالدین و دارودسته‌اش کاملاً سفیدند. این تقسیم‌بندی در کیمیا خاتون» در مقیاسی بزرگ‌تر بین نِ مثبت و ستم‌دیده و مردانِ سیاه و ظالم انجام می‌شود. عامه‌پسندها مکان‌های مرموز را توصیف می‌کنند؛ مثل خانه‌ی خوف‌انگیز و پرتعصب مولانا در کیمیا خاتون» و می‌خانه و محل قتل شمس در ملت عشق». چنین رمان‌هایی نقد سطحی وضعیت موجودند. کیمیا خاتون» اعتراضی سطحی به وضعیت زن است و شخصیت اصلی شافاک، شمسِ انقلابی، بسیار شعاری و خام صحبت می‌کند.

او ادامه داد: ویژگی دیگر  این رمان‌ها تقابل است. این در ملت عشق» به‌صورت تقابل میان عشق زمینی و آسمانی، میان غرب و شرق، دیروز و امروز، ماده و معنا است؛ در حالی‌که در کیمیا خاتون» با تقابل میان عشق جوان علاءالدین و عشق پیر شمس روبه‌روییم. ویژگی دیگر، استفاده از خواب و فضاهای رویایی است که به‌وفور در هر دو رمان دیده می‌شود. شمس در خواب با قاتلش صحبت می‌کند. یاس‌ها، پرندگان و. به کیمیا خاتون الهام می‌کنند که حادثه‌ی شومی در راه است و ازدواج با شمس سرنوشت تلخی دارد. عامه‌پسندها ثروت و ظواهر دنیا را نفی می‌کنند. در ملت عشق» شمس بسیار اغراق‌آمیز به ظواهر مادی دنیا بی‌توجه است. در کیمیا خاتون» مولانا به سفارش شمس توجه به مادیات را چنان کنار می‌گذارد که خانواده‌اش در مضیقه قرار می‌گیرند. این رمان‌ها روحیه‌ی جبرگرایی را تقویت می‌کنند. حتی انقلاب روحی مولانا چنان توصیف می‌شود که انگار انتخابی نداشته و این همه به دست تقدیر بوده است. در این میان، مهم‌ترین عامل در رمان‌های عامه‌پسند نقش زن است که به شکل زنی بی‌رحم، مستبد، پیر یا زنی مظلوم، زیبا، جوان یا زنی زیبا و فَتّان است. زن در این دو رمان مظلوم و زیبا است.

نادری با اشاره به اینکه روی‌آوردن به نگارش رمان‌هایی با موضوع شمس و مولانا برخاسته از مد شدن این موضوع در غرب است، درباره‌ی اقبال خوانندگان به این رمان‌ها اظهار کرد: خواننده از روی تنبلی به‌دنبال یافتن شخصیت این افراد از روی آثار دیریاب‌شان نمی‌رود و رمان‌های عامه‌پسند را ترجیح می‌دهد. این کتاب‌ها با دیدی کلی‌نگر به‌راحتی در ذهن خواننده می‌نشینند و آن را درگیر نمی‌کنند. عنوان اصلی اثر شافاک چهل قانون عشق» است. خواننده‌ انتظار دارد تمام آموزه‌های شمس به مولانا را در این ۴۰ قانون به‌دست آورد. افزون بر این، این رمان‌ها مکانیسمی جبرانی‌اند. خواننده‌ی شرقیِ عقب‌مانده از دنیای تکنولوژی در این رمان‌ها ارزش‌های شرق، عرفان و شعر را می‌جوید. زن ایرانی نیز با دیدن اسم خودش روی کتابی درباره‌ی شمس و مولانا، خودش را با اثرگذار بودن بر زندگی بزرگان تاریخ سراسر مذکرمان دلگرم می‌کند. اما عامل مهم تب این رمان‌ها از نظر من، این است که  بچگی ما را خطاب قرار می‌دهند و به سؤال‌های کودکانه‌ی ما نظیر اینکه آیا شمس و مولانا با هم خلوت کردند؟ در خلوت بر آنها چه گذشت؟ غذا هم خوردند؟ پاسخ می‌دهند.

منع تخریب ساحت اولیای حق

غلامرضا خاکی ضمن تأکید بر اینکه مولانا را از اولیای حق می‌داند و به وارد شدن تخیل به ساخت اولیای حق قائل نیست، اظهار کرد: اگر قرار باشد چیزی از سفره‌ی این بزرگان به چنگ آوریم، آن احساس معنا در زندگی است. امروز جریانی به نام مولانائیسم در جهان در حال شکل‌گیری است که دو رویکرد را دنبال می‌کند. یکی رویکرد اقتصادی که کشور ترکیه روی آن سوار شده است. دیگری رویکردی که قصد دارند به نرمی معنویت را جایگزین دیانت کند؛ یعنی معنویتی قائل به سطحی متافیزیکی برای جهان و بدون قائل شدن به آداب و مناسک شریعت. این جریان‌ها فضایی ایجاد کرده که در مقابل فروش کتاب شافاک، کتاب من یا اعظم نادری فروش نمی‌رود.

 او عام کردن راه خاص عارفان، ساختن مولانایی سکولار و رمانتیک که اجازه‌ی کامل شدنش را نمی‌دهیم، و قضاوت‌های سطحی ناشی از بی‌تجربگی‌های باطنی را از آفت‌های امروز دانست و گفت: جست‌وجوی حقیقت به این شکل ممکن است راه ما را بزند. مولانا در دفتر سوم عصبانی است که کسی مثنوی را نقد کرده است. حتی عبارت خربط را به‌کار می‌برد. در مقابل یکی از بزرگان می‌گوید که من مولوی را عارف نمی‌دانم. از آن‌رو که به منتقد مثنوی فحش داده است. اما این مولوی همان کسی است که هنگامی در دعوایی وارد می‌شود، طرف دعوا می‌گوید اگر به من یک حرف بزنی صد تا می‌شنوی. مولانا می‌گوید تو هزار به من بگو و ببین یکی را می‌توانی بشنوی؟ در اینجا، او به نقد مثنوی حساسیت نشان داده است، چرا که اگر مرزهای قداست، و نه مطلقیت، تخریب شوند، دیگری چیزی نمی‌ماند. این تخریب‌ها در نهایت به فضای شکاکیت پست‌مدرنیستی‌ای ختم می‌شود که در آن همه چیز نسبی است و بحران‌های عجیب‌وغریب اخلاقی به بار می‌آورد. شرط ادب و نقد این است که صادقانه تمامیت یک شخصیت را مطرح کنیم، آنگاه او را نقد کنیم.

خاکی در پایان با اشاره به ساختار و محتوای کتاب خود، اظهار کرد: عنوان کیمیا: پرورده‌ی حرم مولانا» به این اشاره دارد که معلوم نیست کیمیا دخترخوانده‌ی مولانا، دختر زن دوم مولانا یا حتی کنیز خانه‌زاد او است. دختر رمانتیک چشم‌آبی در هیچ سندی نیست. معلوم نیست که مولانا این دختر را به زور به همسری شمس تبریزی درآورده یا خود شمس خواسته است. بین گزارش مناقب‌العارفین» و رساله‌ی سپهسالار» در این زمینه اختلاف است. با دو روایت برخورد می‌کنیم؛ یکی اینکه کیمیا طلاق گرفته و مولانا برای تأمین این مهریه دچار مسئله بوده است. روایت دیگر اینکه کیمیا در خانه‌ی شمس مرده و شمس رفته است. این نشانه در مناقب هست که می‌گوید بعد از ماجرای عصبانی شدن شمس در رابطه با بیرون رفتن کیمیا، شمس عصبانی شد و سه روز بعد کیمیا نقل کرد؛ یعنی مُرد. هیچ جا به این نکته اشاره نشده که این عصبانیت در حضور کیمیا رخ داده است. در مواردی با سندهای مختلفی در این کتاب اشاره کرده‌ام که کیمیا مریض و چموش بوده است. پنجره را باز می‌کرده و به خانواده شمس فحش می‌داده و دارو نمی‌خورده است.

مواجهه‌ی انسانی

محمودرضا اسفندیار نیز در این نشست گفت: علت اصلی جذابیت داستان مولانا و شمس عشق است. همه‌ی آدم‌ها در پی عشق ناب‌اند، پس در مواجهه با چنین حماسه‌ای در تاریخ، مایل‌اند آن را بال و پر داده، اسطوره کرده و به روایت خود بیان کنند. من درباره‌ی نقد این رمان‌ها با دکتر خاکی و خانم نادری هم‌داستان‌ام. اما به جنبه‌های مثبت‌شان می‌نگرم. شاید چنین رمان‌هایی مخاطبانشان را به خواندن شمس و مولانا ترغیب کنند. این‌گونه، از میان تعداد کثیر خوانندگان این رمان‌ها، کنجکاوی خوانندگان عمیق‌تر برانگیخته می‌شود. اینجاست که نیازمند کارهای عمیقی چون آثار خاکی و نادری هستیم تا در ترسیم تصویری واقعی‌تر کمک‌مان کنند. اثر دکتر خاکی کمک می‌کند به روابط پیچیده‌ای پی‌ببریم که در عصر مولانا میان شمس، او، شاگردان او و کیمیا وجود داشته است. مقالاتی چون مناقب‌العارفین» قطعاً تحت تأثیر گفتمان قدرت یا رقابت‌های میان مریدان جهت‌دار تدوین شده‌اند. همچنین ناآگاهی از ترتیب تقویمی این مقالات ما را در یافتن اینکه هر روایتی ناظر بر کدام نکته و رویداد است، دچار گرفتاری می‌کند.

 او ادامه داد: برای رسیدن به روایتی دقیق‌تر از این ماجرا باید از غزلیات شمس» هم کمک بگیریم. در نظر دارم با بازسازی مقالات شمس»، غزلیات»، اندکی مثنوی» و فیه‌مافیه» تا حدی به نزدیک شدن به این گفت‌وگوها کمک کنم، چون بسیاری اوقات مولانا پاسخ شمس را با یک غزل می‌داد. برای نمونه در بخشی از مقالات شمس هشدار می‌دهد که این می را پیش تو آوردم که اگر نمی‌خوری به کس دیگری خواهم داد». در مقابل مولانا در غزلیات پاسخ می‌دهد: این غزلم جواب آن باده که داد پیش من/ گفت بخور، نمی‌خوری، پیش کس دگر برم». خاکی و نادری به ما نشان می‌دهند رابطه‌ی میان شمس و مولانا، رابطه‌ای پرتنش و انسانی در سطح عالی است.

 اسفندیار افزود: تعصب مولانا روی مثنوی از آن‌رو است که مثنوی را از خودش نمی‌داند. باور دارد که آن را بر زبانش جاری ساخته‌اند؛ یعنی غیرت او بر حرف خودش نیست. مولانا با گفتن اینکه بشنو از نی چون حکایت می‌کند» تکلیف را روشن کرده است. همچنین در غزلی تأکید می‌کند که گفتی که تو در میان نباشی، این گفت تو هست عین قرآن» می‌گوید هرگاه سخنی گفتی و من تو در آن نبود، آن حرف تو عین قرآن می‌شود. اگر مثل نی باشی و پرگره نباشی، بر زبان تو نیز وحی جاری می‌شود.

 او اظهار کرد: رزومه‌ی آدم‌ها وماً کتابشان نیست. خود غریبی در جهان چون شمس نیست، اما مولانا ماهی است که خورشید شمس در او نمایان است. ما شمس را بسیار کم می‌شناسیم، اما هنگامی‌که به مولانا می‌نگریم می‌توانیم تا اندازه‌ای ‌شمس را ببینیم. این رابطه‌ی پرتنش، این امید را می‌دهد که ما نیز می‌توانیم پیوندی خالصانه و نگاهی متعالی ایجاد کنیم. می‌توانیم از شمس و مولانا بیاموزیم که دو انسان چگونه و با چه نوع پیوند و مواجهه‌ای‌ چنین حماسه‌ی بزرگی را در کنار هم رقم زده‌اند. هنگامی‌که شمس می‌گوید من در این جهان کاری ندارم و نیامده‌ام الا به دیدار، به ما گفت‌وگو یاد می‌دهد. مولانا حتی در دفتر سوم مثنوی از ناامید شدن از شمس می‌نویسد، پس مولانا هم این دغدغه‌ها و بریدن‌ها را دارد.


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها